💢
کم کم داشت چشمام گرم میشد که صدای افتادن یه چیز سنگین رو چند متر اونطرف ترم شنیدم...
😵💫
کورمال کورمال توی تاریکی دنبال منبع صدا گشتم
🪴🌱
چشمم افتاد به گلدون وارونه شده روی فرش.... گل با ریشه و خاک کامل از گلدون در اومده بود
😕تعجب کردم که چطور این اتفاق افتاد، چون چندروزی بود گلدون رو اونجا گذاشته بودم
و
خب به این نتیجه رسیدم که احتمالا جاش ثابت و درست نبوده برای همینم پر و پخش شده.
صبح وقتی داشتم خاک ها رو جارو میکردم، به این فکر کردم ما ها هم توی زندگیمون همینیم.
اگه جای درستی قرار نگیریم، اگه خدا کمکمون نکنه و اشتباهی بریم، عاقبتش سقوطه و انحطاط
مسیر و راه درست من رو خدا در کنار اهل بیت قرار داده و شبیه خودش شدن.
❤️که امیدوارم به وقت رسیدن به مقصد،خیالم راحت باشه که راه و هدف و آدرس رو درست اومدم.
✍
کاوه
#نگاه_توحیدی