خاطرات شهیدزنده آزاده «سیدمحمدعلی بصری»؛
پایان اسارت| برخلاف گذشته اینبار آزادیام را باور کرده بودم
چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۶۹ ساعت حدود ۱۰ صبح بود. تلویزیون پشت سر هم آهنگهای شاد پخش میکرد و میگفت: «ایها المشاهدون الکرام! بعد قریب نذیع لکم بیاناً مهماً حول قرار خمسة مأة ثمانی و تسعین، صادر من القیادة العامة للقواة المسلحه.» (بینندگان گرامی! به زودی برای شما اطلاعیه مهمی از فرماندهی کل نیروهای مسلح درباره قطعنامه 598 پخش خواهیم کرد).
ساعتی بعد مقدادمراد، گوینده معروف عراقی، در تلویزیون ظاهر شد و نامه صدام به رئیس جمهور ایران را خواند. محتوای نامه صدام با نامههای قبلیاش تفاوتهای زیادی داشت. در بند یکم تا سوم نامه شرایط ایران برای برقراری صلح از جمله پایبندی به پیمان الجزایر و عقبنشینی نیروهای عراق از مناطق اشغالی ایران پذیرفته شده بود. در بند چهارم آن هم آمده بود: اسرای جنگی با تمام بازداشتشدگان را فوراً از راه مرزهای زمینی از جمله خانقین ـ قصرشیرین و مناطقی که مورد توافق دو طرف است آزاد میکنیم و ما اولین گام را روز جمعه، هفدهم اوت، برخواهیم داشت.
در نامه صدام نشانههای شکست بهخوبی دیده میشد؛ به خصوص آنجا که میگفت: آقای رفسنجانی، رئیسجمهور! با این تصمیم ما همهچیز روشن میشود و تمام خواستهها و مسائلی که شما بر آن تکیه میکردید تحقق مییابد.
با شنیدن این جمله اشک شوق در چشمهایم حلقه زد.
#نشر_آثار_شهدا
#روایت_دفاع_مقدس
و پستها و محتوای ارزشی
#جاماندگان_ازقافله_عشق
https://eitaa.com/jAmAndgA90zA