"آنگاه هدایت شدم"
📚قسمت صدو نود :
💠
آغاز تحول /ترديد در ادامه تحقيق
و ازاين روى بر خود ترسيدم و بسيار استغفار كردم و چندين بار تصميم گرفتم، از بررسى در مانند اين امور خوددارى ورزم چرا كه مرا نسبت به اصحاب رسول خدا بدبين مى كند و در نتيجه در دينم ترديد پيدا مى كنم ولى در طول آن مدّت و در خلال بحث با بعضى از علما، تناقضهائى يافتم كه عقل آنها را نمى پذيرد و آنها شروع كردند هشدار دادن به من كه اگر بحث خود را در احوال اصحاب ادامه دهم حتما خداوند نعمتش را از من سلب كرده، هلاكم مى سازد! و چون دشمنى آنان زيادتر شد و هرچه را گفتم تكذيب مى كردند، كنجكاويم در رسيدن به حقيقت مرا واداشت كه دگربار، خود را وارد ميدان بحث سازم، خصوصا كه در درونم نيروئى يافتم كه مرا به شدّت، به اين وادى سوق مى داد.
گفتگو با يكي از علما
به يكى از علمايمان گفتم: اگر معاويه بى گناهان را مى كشت و نواميس و اعراض مردم را هتك مى كرد و با اين حال دربارۀ او قضاوت مى كنيد كه اجتهاد كرد و به اشتباه رفت و لذا يك پاداش بيشتر ندارد! و اگر يزيد، فرزندان رسول خدا را كشت و اهل مدينه را قتل عام كرد و مع ذلك، حكم به اجتهادش مى كنيد و اينكه در اجتهادش ره اشتباه را پيموده و لذا او را نيز يك پاداش است، پس چرا من اجتهاد نكنم در بحث و بررسيم و اينكه نسبت به برخى از اصحاب، ترديد و دودل باشم و بعضى را رسوا و مفتضح سازم...
ادامه دارد.
#محمد_تیجانی
#آنگاه_هدایت_شدم
#سدرةالمنتهی ↙️↙️↙️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─