اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت - سوم محرم - حضرت رقیه سلام الله علیها رفتی سفر‌‌ وُ حرمله شد همسفرِ من می سوخت حرم مثلِ دلِ شعله ورِ من با پایِ برهنه به رویِ خار دویدم زخمی‌ست پدر پایِ من و بال و پرِ من چنگ آمده پاره شده دو لاله‌یِ گوشم آویزه و خلخال شده دردسرِ من جامانده‌یِ این قافله پیدا شده امّا یک ردِّ کبود است رویِ برگ و بَرِ من عادت شده این چانه زدن بر سرِ قیمت این عادتِ بازار چه آورده سرِ من دُردانه زمین خورده و خندیده حرامی با سیلیِ کین تار شده چشمِ ترِ من پایِ سرِ تو ندبه شده دردِ‌‌دلِ من همراهِ سرت می شوم ای همسفرِ من @sehreashk