اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم قصیده میلاد حضرت علی‌اصغر علیه السلام هر کاری از این شیرخواره بَرمی‌آید باب الحوائج به علی‌اصغر می‌آید وا می‌شود حتی گِره‌هایی که کور است تا نامِ او رویِ لبِ نوکر می‌آید جشنِ نوه برپا که شد زهرا می‌آید مادر بیاید بی‌گمان حیدر می‌آید حتماً برای عرضِ تبریکِ ولادت با عمّه زینب ساقیِ لشکر می‌آید پیغمبری در گاهواره آرَمیده این چشم و اَبرو به علی‌اکبر می‌آید سجّاده واٰ کرده برایِ شکر سجّاد شکرِ خدا حیدر پس از حیدر می‌آید طوفان اگر آمد سراغِ کشتیِ نوح غصّه نخور چون با دَمَش لنگر می‌آید نامِ علی همواره اکبر بوده و هست از اصغرش هم کارِ اکبر بر می‌آید دُردانه می‌فهمد زبانِ شیرخواره پس وقتِ بازیِ علی خواهر می‌آید دارد رقیّه می‌کِشد نازِ علی را تشنه شدی... هِقْ هِق نکن... کوثر می‌آید مادر می‌آید شیر می‌آید برایت از مشک حتماً چند قطره در می‌آید اصلاً خیالی نیست وقتی مشک خالی‌سْت در تنگنا عبّاسِ نام آور می‌آید قنداقه را تحویل داده اُمِّ کلثوم رو زد به لشکر... دستِ پُر دلبر می‌آید تیری که زوزه می‌کشد دارد سه‌شعبه چون رفته سویِ سر بدان با سر می‌آید روضه به اینجا می‌رسد... از گوش‌ تا گوش... بابا حسین از معرکه مضطر می‌آید بابا کشیده رویِ قنداقه عبا را الله اکبر با گلِ پرپر می‌آید غصّه نخور مادر... به دیدارت می‌آید!!! پشتِ سرِ همسر... سرِ اصغر می‌آید محکم سرش را بسته‌اند امّا دوباره با سنگ از سرنیزه اینْ سر در می‌آید سر که می‌افتد پیشِ پاهایِ ربابه او بی‌قراری می‌کند محشر می‌آید ‌ این اوجِ روضه می‌شود در مجلسِ شام... چه با تکبّر حرمله از در می‌آید هم شیر را با تیر زد هم شیرخواره از ما به جز ندبه چه کاری بر می‌آید @sehreashk