اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل روضه‌یِ مجلس شام حضرت زینب سلام الله علیها مجلس گرفته بود که تحقیرمان کند کوبید چوب رویِ لبَت پیرمان کند مِنبرنشینِ مَست به آلِ تو طعنه زد شاید یهودی آمده تفسیرمان کند دائم به حرمله صِله بخشید پیشِ ما تا خون به قلبِ مادرِ بی‌شیرمان کند شمر آمد و رقیّه به من گفت عمّه جان او آمده دوباره به زنجیرمان کند؟! با طعنه دشمنِ تو به ما گفت از ظَفَر تا از حسین و کرب‌وبلا سیرمان کند زینب پس از علی مددی ماٰرَأَیتْ گفت اینجا خدا اشاره به تکبیرمان کند حرف از کنیزِ خانه‌یِ آلِ یهود شد تا ندبه ذکرِ رأسِ علم‌گیرمان کند @sehreashk