اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مثنوی میلاد امام سجّاد علیه السلام شبِ سَواشده‌ها شد سَواٰ شدیم امشب نگاه شاملِ ما شد که آمدیم امشب صدایِ چِکْ‌چِکِ باران به گوش می‌آید از آسمانِ حقایق سروش می‌آید ترانه‌یِ لبِ هستی نیایش است و دعا نفس نفس همه‌یِ ذکرِ ماسواٰست خدا اگر چه زمزمه‌یِ دل سند نمی‌خواهد خداشناس کسی جز صمد نمی‌خواهد صدایِ هر نفسم را سند زدم امروز به نامِ ذکر و دعا و نماز و روزه و سوز دری به رویِ من از درگَهِ خدا واٰ شد سری که عشق به من هدیه کرد سودا شد دری به درگهِ ربُّ و سری پر از سودا دَمی پُر از نفسِ لاٰ اِلٰهَ اِلَّا اللّه صدایِ زمزمه‌یِ لاٰ اِلٰهِ سینه‌یِ عشق دعا و همهمه و نغمه‌یِ مدینه‌یِ عشق همه بَرآمده از دل همه شده فریاد صدا زدند ملائک خوش آمدی سجّاد صدایِ زمزمه‌هایِ وجود شیرین شد سُجودِ نابِ الهی ستونِ آئین شد مَلَک به چرخه‌یِ گردون کمی نمک پاشید وَ هدیه کرد فَلَک خنده بر لبِ خورشید به یُمنِ خنده‌یِ خورشید خنده زد مهتاب عمو از هم قدمَت شاد شد گلِ ارباب علیِ دوّمِ سلطان خلیفه‌یِ دربار کلام و نام و مَرامت چو حیدرِ کرّار شکوفه‌کاریِ احساس بر دلِ یاقوت شکوهِ رايةَ‌العبّاس جلوه‌یِ لاهوت به دست و زانو و پیشانی‌ات خدا حک کرد که حکمِ سجده و جبهه مَحک زَند هر مرد تمامِ زینتِ سجده امامِ راز و نیاز نَمایِ نایِ‌‌ خدایی فرازی از اِعجاز شجاعتِ علوی داری و به حکمِ حکیم به صبر و خیمه‌نشینیِ تو حرمْ تحکیم به خیمه بودی و دیدی غبارِ میدان را شنیده‌ای رَجزِ تکْ‌تکِ شهیدان را ندیده دیده‌یِ تو جز عذاب و غم آقا نَشد بنا به بقیعِ غمَت حرم آقا نَسوخت چون دلِ آتش گرفته شمع و چراغ نَساخت شیعه برایِ تو بارگاه و رِواق مَزارِ دردُدلم خاکِ غصّه‌هایِ بقیع قرارِ بعدیِ دلتنگ پیشِ پایِ بقیع قرارِ بعدیِ هیأت کنارِ پنجره‌ها به شرطِ اشک و نگاهی به سویِ تو با آه صدایِ آه که آمد دعایِ نور کنیم همیشه و همِه‌جا یادی از ظهور کنیم حضورِ نورِ خدا در ظهورِ دلبرِ ماست همان که پرچمِ عشقَش به دوشِ رهبرِ ماست @sehreashk