🕯.
#نخستین_قربانی | ۰۳
📌. موضوع : حقیقت معنای محبت
🖋. تالیف: علامه طهرانی قدس الله سره
📚. منبع: خلاصه ای از رساله مودت ، ص ۳۵-۳۷
___
✍🏻. از ضم دو آيه سابق الذكر به يكديگر استفاده نموديم كه پيمودن راه خدا همان مودت اهل بيت است و بدون آن كسى راه به خداى خود نخواهد يافت. حال در سر اين مطلب و تأثير محبت در صلاح عمل ودر روش تكاملى انسان بحث مینمائيم و براى توضيح اين حقيقت ميگوئيم كه: محبت عبارت است از جاذبه نفس و كشش روحى حبيب نسبت به محبوب. اين كشش به حسب أفراد و شرائط ديگر مختلف است، و نيز از نقطه نظر تأثير محبوب و درجه فعاليت آن در نفس محب نيز متفاوت است. محبوب هر چه بوده باشد خواه انسان ويا حيوان و جماد و سنگ يا موجود ديگرى،به هر مقدار كه آثار جمال و محاسن او در نفس محب اثر بيشترى داشته باشد، به همان درجه اين قوه كشش و جاذبه در محب شديدتر خواهد بود و تعلق نفس محب به محبوب بيشتر خواهد شد
❖. وچون صفات و آثار هر موجود از توابع و لوازم نفس و روح آن موجود است، بنابراين به علت اين جاذبه و كشش روحى نفس محب به محبوب، آثار و صفات محبوب در محب منعكس خواهد شد، تابه سر حدى كه اگر جاذبه بين دو نفس به اندازه اى باشد كه درهر حال از يكديگر غفلت نداشته باشند، گوئى آن دو، چنان نفس هايشان در هم آميخته و به يكديگر جوش خورده و متصل و يا متحد شده است كه هر دو داراى نفس واحدى شده اند. در اين حال تمام آثار و صفات محبوب در محب طلوع ميكند؛ چون بنابه فرض اين آثار، آثار محبوب است؛ و بنابر رابطه محبت و جاذبه روحى محب، نفس محبوب در كارگاه وجودى محب حكمفرما میشود و بجاى نفس او آمر و ناهى خواهد بود؛ ودر اينصورت به تبع نفس محبوب، آثار و صفات آن نيز در نفس محب پيدا خواهد شد؛ واين راه سريعترين راه اتصال به ارواح طيبه است
❖. بسيار ديده شده است كه عاشقى متصف به اوصاف محبوب شده است گرچه از اختيار او خارج بوده است، يادر هنگام مرض و ابتلاء معشوق، او نيز مريض و مبتلى گرديده است در حالى كه أصلا از مرض و ابتلاء معشوق خبرى نداشته است. بسيارى از علوم و ادراكات محبوب خود به خود در نفس محب پيدا میشود. محب بدون رابطه مادى و حسى از امور محبوب اطلاع پيدا ميكند و بااو در پنهانى گفت و شنود دارد و از گزارشات و جريانات او موبه مو خبردار ميگردد. و از اين بالاتر صفات محبوب در حبيب طلوع ميكند؛ ممكن است شخصى مبتلى به صفات رذيله مانند حسد،بخل،حب مال و شَرَه و غيره باشد، وچون عشق به معشوقى ورزيده كه در او صفت ايثار وگذشت و عفت بوده است، او نيز خواه ناخواه متصف به عفت و ايثار شده است. عشق به بی حيا عاشق باكمى حيا را بى حيا گرداند و عشق به باحيا عاشق بى حيا را باحيا كند. محبت به شخص مالدوست شخص منفق را حريص و محبت به منفق شخص حريص را منفق گرداند. عشق به عالم و دانشمندى خاص، علوم و ادراكات او را بطور اجمال، و بالاتر آنكه بطور تفصيل در نفس عاشق جلوه گر كند. و محبت شديد به بعضى از طوائف جهال مانند بعضى از طبقات نِسوان، دانشمندان ورزيده را كودن و جاهل گرداند
❖. چون اين مقدمه واضح شد ميگوئيم كه: اگر كسى محبت به شخص ستمگر و ظالمى داشته باشد گرچه او خود نيز مايل به ستم و تجاوز نباشد، ولی خود به خود روحيه ظالمانه در او پيدا میشود. واگر كسى محبت به شخص عادل و منظم و مستقيمى داشته باشد كه طهارت و تقوى در روح او مهر خورده و به باطن او سرايت كرده است، خود به خود داراى صفت عدالت و استقامت و طهارت خواهد شد. بنابراين بر أفرادى كه طالب راه خدا هستند لازم و حتم است كه خود را به صفات خدا درآورند و اين معنى بدون تحصيل محبت خداوند محال است؛ يعنى اگر كسى در تمام عمر به كارهاى خير مشغول باشد واز بدی ها اجتناب كند، ولى محبت خدا را در دل نپروريده باشد، جان اواز صفا و وفا كاملا تهى بوده و مانند قبرى است كه روى آنرا با نقش و نگار زينت نموده باشند. جان و حقيقت انسان همان قوه جاذبه و كشش روحى اوست وگرنه با ديوار ساكن و قبر خراب چه تفاوتى دارد.عمل صالح كه از جان زنده و روح صفا و محبت بر نخيزد چون گوشوار و دست بَرَنجَنى است كه در دست مرده و در گوش او آويزند.ولى اگر با محبت توأم شد، مانند زينتى كه به انسان زنده آرايش دهند، موجب كمال و مزيّت او خواهد بود. محب خدا بواسطه أعمال نيك، دائما محبت خدا را در دل خود شديد ميكند و با مخالفت هواى نفس و موافقت رضاى محبوب عشق خدا را در دل زياده ميگرداند، تا به حدى كه مورد رضاى او واقع شده، از هواى خود بيرون آمده، به هواى دوست زنده است. در اينحال خدا در وجود او حكومت ميكند، تمام أعمال و رفتارش خود به خود به اراده خدا خواهد شد؛ كأنه از خود خالى گرديده و از خدا سرشار است. از حركت به خود دست كشيده و به حركت خدا متحرك است
|
#ادامه_دارد |
___
#رساله_مودت #علامه_طهرانی #مباحث_موضوعی
💟|
@seire_elallah1 |☜کانال معرفتی