🔺خاطرات مردم اهواز از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی
«برای قلب ناآرامم»
ظهر، وقتی خبر شهادت را شنیدیم، سفره ناهار دست نخورده ماند. مگر کسی ناهار میخورد؟! مگر غذا از گلوی کسی پایین میرفت؟! فردایش هم امتحان داشتم؛ اما میشد درس خواند؟! امتحان مهم بود؟! زل زده بودم به قاب تلویزیون. با مداحی سینه میزدم و با دیدن عکس سردار، زار زار گریه میکردم. حال خودم را نمی.فهمیدم. بچه ها و همسرم نگرانم بودند. دختر مدام بالا سرم بود: "مامان، آروم باش، میترسم حالت بد بشه". تا چهل روز برای سردار نماز خواندم و هر پنج شنبه، برایش نماز میخوانم. باشد که قلبم آرام بگیرد!
✍️ زهرا زارع
📚 برگی از کتاب «
#بر_شانه_های_کارون»
☑️کانال شهید سلیمانی👇
http://eitaa.com/joinchat/640811030C1457b2a299