"افطار بیست و هفتم"
"یا نرجس خاتون (س)"
"شهيد مدافع حرم حامد جوانی"
پدر رسید بالای سر حامد ؛ دید که حامد چشمهایش را، دستهایش را همانجا در لاذقیه جا گذاشته...دید تن پسرش جابهجا پر از ترکش است:« بعد از آن هرکسی از ایران زنگ میزد و از او میپرسید وضعیت حامد چطور است، میگفت برو مقتل حضرت ابوالفضل را بخوان.»
وضعیت حامد یک خاطره قدیمی را در ذهن پدر زنده کرد ، یاد روزهایی که میگفت:«دوست دارم مثل حضرت عباس(ع) از خواهرش دفاع کنم.»
حالا حامد هم، دستهایش را داده بود، تا بال دربیارود و بپرد سمت آسمان ... همان دستهایی که قطع شدنشان او را در سوریه و بین غیرایرانیها معروف کرده بود به شهید ابوالفضلی
"صلوات"
🔹🔹🔹
#شهيد_حامد_جوانی
#مدافع_حرم
#رمضان_۱۴۰۲
https://eitaa.com/seyedghafar