✍️ حاج عباس 💠 حوالی ظهر رسیدیم شهرستان از توابع . یکی از رفقای مؤسسه پیشنهاد داد برویم مغازه صنایع دستی بشاگرد. به تازگی آن را اجاره کرده بودند. 🔹 هوا گرم و شرجی بود 😓. وارد مغازه شدیم. حاج عباس در حال چیدن اجناس بود. متوجه حضور ما شد، کارش را رها کرد. سلام و احوالپرسی کردیم 🤝. قفسه های سمت راست خالی بود. بیشتر قفسه های سمت چپ پر شده بود. ، ، و چند چیز دیگر. با کمک یک کولر سفارش دادند. 🔹 از حاج عباس سؤال کردم: چطور شد که وارد این کار شدی؟ گفت: از ۱۹ سال پیش که وارد بشاگرد شدم، مشکلات منطقه دغدغه ام شده بود. مانع اصلی ام در کار فرهنگی، مسائل بود 💰. سال ٩٥ با مشورت حاج آقای (از مؤسسین حوزه علمیه بشاگرد و مسئول فعلی آنجا) با کمک والدینم کار را شروع کردیم. از چشم انداز ۵ساله اش گفت. طبق آن تا سال ۱۴۰۱ باید ۸۰۰نفر از منطقه بشاگرد وارد بازار کار شوند. میگفت فعلا ۲۰۰نفر وارد این کار شده اند؛ اما امیدوارم با دو جایی که در و برای فروش محصولات هماهنگ کرده ایم از چشم اندازمان عقب نمانیم. 🔹 حالا هر هفته خیلیها منتظرند حاج عباس با بیاید و صنایع دستی آنها را تحویل بگیرد. مناطق صعب العبور را با موتور میرود. از او پرسیدم: چه شد از وارد کار اقتصادی شدی؟ گفت: آرزو دارم کسی جای من بیاید و برگردم سراغ کار اصلی خودم؛ اما وظیفه ام فعلا همین است. 🆔 @seyyed_mohammad_zainolabedin 🇮🇶 : https://www.instagram.com/p/CBlkbjcJ8bj/?igshid=