✍️ #مُرشد_بشاگرد
💠 از #میناب که به سمت #بشاگرد حرکت کنید، پس از ۱۶۰ کیلومتر به #سردشت میرسید. سردشت مرکز بشاگرد است.
🔹 شب را در دفتر #امام_جمعه آنجا خوابیدم. ساعت۹:۳۰ احمد زنگ زد:
-با حاجی مؤمنی از #خمینی_شهر راه افتادیم. نيم ساعت ديگه آماده باشيد.
با ماشین کمیته آمدند. حاجی مثل همیشه با عمامه ای مرتّب و تمیز جلو نشسته بود. دکمه های قبایش همانند بیشتر اوقات باز بود. به روستای #درجک رسیدیم. حاجی گفت اول بریم ببینیم ساخت مدرسه به کجا رسیده؟ خدا قوّتی به بنّا و کارگران گفت. خیلی خوشحال شدند. کارشان را رها کردند، گرد حاجی جمع شدند. بعضی کارها بررسی و بعضی تعیین تکلیف شد. از آنجا رفتیم سراغ روستاهای دیگر.
قرار بود روستای #کوه_حیدر هم برویم. سه ساعت در این روستا بودیم. عمده وقتمان صرف صحبت با يكی از #طلبه های روستا در مورد برنامه های فرهنگی شد.
🔹 اگر میخواهیم به شب نخوریم باید کم کم برگردیم. تا خمینی شهر یک ساعت و نیم در راه خواهیم بود.
خمینی شهر بیشترین مرکزیت را در بشاگرد دارد. دفتر حاجی هم آنجاست. نزدیک غروب رسیدیم خمینی شهر. نماز مغرب را خواندیم. اندکی بعد شام خوردیم. تا حدود ساعت یک بیدار بودم تا برای کارهایم از اینترنت استفاده کنم. میخواستم بخوابم، ناگاه متوجه شدم حاجی بیدار است. داشت کارهای عقب مانده را راست و ریس میکرد. سفیدی چشمانش سرخ شده بود.
صبح تلافی شب را درآوردم و حسابی خوابیدم. احمد بیدارم کرد:
ادامه داستان ⬇️
🆔 @seyyed_mohammad_zainolabedin
🇮🇶 #الترجمة_العربیة:
https://www.instagram.com/p/CBD5Z_lJjIn/?igshid=1gmegox4j7eip
✍️ حاج عباس
💠 حوالی ظهر رسیدیم شهرستان #سردشت از توابع #بشاگرد . یکی از رفقای مؤسسه #صهبا پیشنهاد داد برویم مغازه صنایع دستی بشاگرد. به تازگی آن را اجاره کرده بودند.
🔹 هوا گرم و شرجی بود 😓. وارد مغازه شدیم. حاج عباس در حال چیدن اجناس بود. متوجه حضور ما شد، کارش را رها کرد. سلام و احوالپرسی کردیم 🤝. قفسه های سمت راست خالی بود. بیشتر قفسه های سمت چپ پر شده بود. #حصیر ، #جامدادی ، #جاگلدانی و چند چیز دیگر. با کمک #جهادیها یک کولر سفارش دادند.
🔹 از حاج عباس سؤال کردم: چطور شد که وارد این کار شدی؟
گفت: از ۱۹ سال پیش که وارد #حوزه_علميه بشاگرد شدم، مشکلات #فرهنگی منطقه دغدغه ام شده بود. مانع اصلی ام در کار فرهنگی، مسائل #اقتصادی بود 💰. سال ٩٥ با مشورت حاج آقای #مؤمنی (از مؤسسین حوزه علمیه بشاگرد و مسئول فعلی #کمیته_امداد آنجا) با کمک والدینم کار #صنایع_دستی را شروع کردیم.
از چشم انداز ۵ساله اش گفت. طبق آن تا سال ۱۴۰۱ باید ۸۰۰نفر از منطقه بشاگرد وارد بازار کار شوند.
میگفت فعلا ۲۰۰نفر وارد این کار شده اند؛ اما امیدوارم با دو جایی که در #جاسک و #بندرعباس برای فروش محصولات هماهنگ کرده ایم از چشم اندازمان عقب نمانیم.
🔹 حالا هر هفته خیلیها منتظرند حاج عباس با #پراید بیاید و صنایع دستی آنها را تحویل بگیرد. مناطق صعب العبور را با موتور میرود.
از او پرسیدم: چه شد از #طلبگی وارد کار اقتصادی شدی؟
گفت: آرزو دارم کسی جای من بیاید و برگردم سراغ کار اصلی خودم؛ اما وظیفه ام فعلا همین است.
🆔 @seyyed_mohammad_zainolabedin
🇮🇶 #الترجمة_العربیة:
https://www.instagram.com/p/CBlkbjcJ8bj/?igshid=