💔 بدجور دارد می‌شود! دلتنگی را که بگذاری کنار... این روزها... دلم یک آغوش می‌خواهد... برای های‌های گریستن! برای شانه‌ای که سر روی آن بگذاری... و داد بزنی... آن‌قدر که سینه‌ات به خِس‌خِس بیفتد! نَفَس کم بیاوری و... آبِ گلویت خشک بشود! آن‌وقت... یک نفر بیاید و... شانه‌هایت را بگیرد و... قربان‌صدقه‌ات برود! بدجور دارد می‌شود! بخدا که تاریخ... این روزها را به‌خود ندیده است! حتی صفحه‌های تاریخ را که نگاه کنی... می‌بینی پیامبر عاشورا... زینب‌کبری(سلام‌الله‌علیها) هم لب‌هایش را به رگ‌های بریده گذاشته و... های‌های گریسته! عیبی ندارد... بازهم خدارا شکر! بخدا که دوام نمی‌آوردیم... اگر نداشتیم! 💔 🥀   📿 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇         @sh_hadadian74 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇