هدایت شده از 📚 دوستی با کتاب 📚
کاش می‌شد حساب بچه ها را از جنگ جدا کرد. می رفتند پی بازی شان و بچگی می کردند. نه داغ می دیدند و نه زخم برمی داشتند؛ ولی مگر می شود؟ مگر می شود در منطقه ای که کوچه هایش هم امن نیست، به بچه گفت اینجا برو و آنجا نرو؟ او هم بگوید چشم. مگر می شود برایش توضیح داد که داعش موقع تخلیه شهر پشت سرش مین ریخته؟ مین هایی که دهن باز کرده اند برای گوشت تازه، بچه و بزرگ هم سرشان نمی شود. مثل خود داعشی ها. اینها را هم توضیح بدهی فایده ندارد. بچه های بیابان، چموش و نترس همه جا سرک می کشند، تا بالاخره صدای انفجار زیر پایشان، چهره جنگ را نشانشان دهد. مثل پسر بچه ای که با پای زخمی روی تخت اورژانس افتاده است... 📚برگرفته از کتاب 👇👇 https://taaghche.com/book/93806 ❇️ کانال دوستی با کتاب 🔰 https://eitaa.com/doosti_ba_ketab