غم بی‌تابِ دلم، بهانه‌بردار نبود... اشک، می‌ریخت! و من.. فرصتِ انکار نبود!.. ت قلبِ مرا به شوقِ تحسین آورد «رفتن» ت کاش ولی؛ این‌همه دشوار نبود..💔 زخم‌های بدنت را به تحمـّــل دیدم... فقط ای کاش رُخَت غریب و تب‌دار نبود:) سرِ تابوت، دگر قلب من و تاب و توان؟! چشم بستم.. دگرم طاقتِ دیدار نبود... همه با سوزِ دل «ای اهلِ حرم» می‌خواندند که در آن روزِ عزا، دیگر «علمدار» نبود... گشتم آن‌روز به دنبال مزاری از تــو بین «گلزار» ولی یک اثر از یار نبود!... جابرم!.. برادرم!.. جامعِ گل‌هایی تو! پس مزارِ پاکِ تو، کجای گلزار نبود!؟ هفته‌ها، روز به روز، از تو نوشتم.. اما.. پاره کردم همه را! جرئتش انگار نبود... این تو بودی که به روح همه وسعت دادی لحظاتِ تو به جز جلوه ایثار نبود... @shaerane_ta_khoda