هرانچه گفته اند از تو ولی به از انی مگر دریچه ی صبحی و‌نور ایمانی درون مصر خیالم تو چون زلیخا و میان شهروجودم تویی که ‌کنعانی تمام واژه ی شعرم. تو را کند تصویر غزل غزل تو برایم نگفته می خوانی درانتظار تو اینجا نشسته چشمانم بیاد روی تو هر دم کنم غزل خوانی کمی زچشم تو مستی گرفته ابیاتم بیاد روی تو دارم سروده ای انی میان زلف تو طوفان واژه افتاده بهار روی تو دارد چنین گل افشانی مرا نگاه تو بس بود در تمامی عمر بیک نگه دل عالم چگونه بستانی به‌حصر چشم توافتاد واژه ها یک عمر در انتظار تو ماند است یوسف ثانی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky