eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
3.5هزار ویدیو
29 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
🎬: قاصدان اسقف ، یکی پس از دیگری به محضر پیامبر صلی الله علیه واله می‌رسیدند ، آنها که اینک در مناظره شکست خورده بودند ، به نوعی دنبال جبران مافات بودند تا آبروی از دست رفته شان را بازپس گیرند .. اما طرف آنان نه محمدبن عبدالله ، بلکه خداوند و خالق این جهان هستی بود . در این هنگام ، جبرئیل امین بر پیامبر نازل شد و آیه ای دیگر به ارمغان آورد :«حق همان است که از جانب خدا به تو رسیده است پس مبادا که در آن شک و تردید کنی، پس هرکس با تو در مقام مجادله درآید، بعد از آنکه به وحی خدا آگاهی یافتی، پس به آنان بگو بیایید تا هر کدام، فرزندانمان و زنانمان و جانهایمان را بیاوریم و سپس به مباهله بر خیزیم، تا روز قیامت و نفرین خدا بر دروغگویان فرود آوریم«آل عمران۶۱»» به موجب این آیه ، خداوند راهی دیگر برای جنگ و نبرد پیش روی پیامبر و مسیحیان قرار داد ، نبردی که هرگز در اسلام سابقه نداشت. جنگی که تازه بود و برای همگان تازگی داشت ، نبردی که به تعبیر خداوند در این آیه«مباهله» نام گرفت. خبر نزول این آیه و این نبرد عجیب ، گوش به گوش و دهان به دهان رسید و در اندک زمانی ، تمام اهالی مدینه از آن با خبر شدند. قاصدان اسقف مسیحی هم این جواب را که خداوند برای آنان تعیین نموده بود ، به سمع اسقف رساندند. مسیحیان نیز از این نبرد نوظهور متعجب شده بودند و با خود می گفتند باید به این نبرد تن دهیم و ببینیم که پیامبر اسلام چگونه و به همراهی چه کسی در این نبرد به مصاف ما خواهد آمد. اگر دیدیم که محمد بن عبدالله با اصحاب و سپاهیان خود با شوکت و‌جلال و جبروت به مباهله آمد ، بی شک با او به جنگی بی سابقه و شدید برخواهیم خواست و تا خونش را نریزیم و اصحابش را تار و مار نکنیم ،از پا نخواهیم نشست. اما اگر دیدیدم که او با بهترین کسان خود به میدان آمد ، آنوقت باید فکری دیگر کرد. روز موعود این نبرد را تعیین نمودند ،روز۲۴ذی الحجه سال نهم هجرت... و همگان در انتظار این بودند که پیامبر چه خواهد کرد و سرانجام این پیکار به کجا خواهد کشید . وفضه هم بی صبرانه منتظر رسیدن روز موعود بود... ...🌷 🖍 به قلم :ط_حسینی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🎬: همه منتظر رسیدن روز موعود بودند و فکر می کردند آیا چه خواهد شد؟ اصلا منظور خداوند از این نبرد عجیب چیست؟ اما فضه با اینکه سن کمی داشت و در اسلام هم تازه مسلمان محسوب میشد ، با جان و دل فهمید که چه خواهد شد ، او‌مطمئن بود بار دیگر ،عشق خداوند را به علی اعلی شاهد خواهد بود . او خوب می دانست که هر حکم خداوند هزاران راز و رمز پوشیده و آشکار دارد و در اینجا یکی از آشکارترین اهداف خداوند ، چیزی نیست مگر نشان دادن مقام مولا علی به جهانیان و اینبار پروردگار اراده کرده بود که این منزلت را نه تنها به چشم مسلمانان، بلکه بین مسیحیان نیز جار بزند و برملا کند. روز ۲۴ذی الحجه بود، همه در مکان تعیین شده گرد هم آمده بودند و منتظر رسیدن پیامبر بودند... و محمد بن عبدالله صلی الله علیه واله آمد و چه با شکوه آمد... جلال و جبروتش آنچنان بود که چشمان ملائک آسمان را به خود خیره نموده بود، مسیحیان که جای خود داشتند. شکوه آمدن پیامبر ،نه آن شکوه پوچ و ظاهری بود که مسیحیان فکر می کردند. آنها دیدند که پیامبر، حسین را در آغوش دارد ، دست حسن را در دست گرفته است یعنی بدانید که اینان فرزندان محمد، برگزیدهٔ خداوند است. دخترش فاطمه زهرا در یک طرف او قدم برمی داشت و به کل ملت این اشاره آشکار بود که مقصود از زنانمان در آیه مباهله، کسی جز حضرت صدیقه طاهره نمی باشد و در سمت دیگر پیامبر صلی الله علیه واله ، علی اعلی قدم بر می داشت و این علی را اگر با همان آیه مباهله می خواستیم تفسیر کنیم میشد«جانهایمان»...آری پیامبر با عظمتی آسمانی و بی نظیر قدم به میدان مباهله نهاده بود... و چه زیبا خداوند اهل بیت پیامبر را به رخ عالمیان کشید و چه زیباتر به همگان گفت که علی علیه السلام نیست مگر جان محمد و محمد همان علی ست... واین اشاره ظریف را عاشقانی که دل در گرو مهر محمد و آل او داده بودند به تمامی گرفتند و سر مست از این صحنه ملکوتی بودند. مسیحیان با دیدن این صحنه تکان دهنده یقین کردند که اگر این پنج وجود مقدس که خداوند آنها را برگزیده ، دست به دعا بردارند و آنها را نفرین کنند ، بی شک عذابی سخت بر آنان نازل می شود و کل جامعه مسیحیت کن فیکون می شود. پیامبر در آن روز بر فراز تپه ای قرار گرفت و حسن و حسین را به دوش گرفت و فاطمه و علی را در دوطرفش در آغوش کشید و به همگان اعلام کرد که اینان اهل بیت منند و فرمود آی دنیا از الان تا قیام قیامت بدانید که : علی.....جان من است..علی جان محمد مصطفی است و گواهش آیه ۶۱سوره آل عمران.... و کاش که دنیا طلبان ان زمان دل در گرو این پیر غدار نمی دادند و پس از پیامبر دست به دامان ولیّ بلا فصل او‌میزدند ، محمد رفته بود ،اما جانش را در بین امت به ودیعه گذارده بود ،تا امتش منحرف نشود...اما شیاطین دست به کار شدند تا امت محمد صلی الله علیه واله ،از مسیر اصلی اسلام منحرف گردد.... ...🌷 🖍 به قلم :ط_حسینی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دانی که به دیدار تو‌ چونم تشنه هر لحظه که بینمت فزونم تشنه من تشنه آن دو چشم مخمور تو ام عالم همه زین سبب به خونم تشنه 🎙 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
چون ریشه‌ی خشکیده‌ کنار راهم من یک چمدانِ کهنه‌ی پر آهم در پیکر خسته‌ام زمستان جوشید من سبزشدن تازه شدن می‌خواهم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
28.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨سرود پرشور و رجزخوانی حماسی گروه سرود ضحی در حسینیه معلی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
میلاد ولی آمد باصوت جلی آمد بلبل به نوا ،آمد قمری به صدا ،آمد از سوی خدا، آمد با ذکر و دعا آمد نوری ازلی آمد برشیعه ولی آمد شادی به جهان آمد نوری ز نهان آمد صد لاله به رقص آمد آلاله به رقص آمد با عدل علی آمد باصوت جلی آمد با فوج ملک آمد نوری ز،فلک آمد وقتی که صدف آمد بابش به شعف آمد نوری چو صدف آمد مولای شرف آمد بانگ جرسی آمد فریاد کسی آمد دریا به خروش آمد می خانه به جوش آمد دارم غزلی بر لب در نغمه بود هر شب هر لحظه تورادیدم هی غنچه ی گل چیدم صد بار دگر گویم هر لحظه تورا جویم با لاله بسی گفتم مدهش به کسی گفتم مولای منی جانا یا دریمنی مولا دیدم که نوا داری رازی ز خدا ،داری از گل که کند یادی عالم بکند شادی باهم بزنیم دستی مردانه کنیم مستی دیوانه شود هستی ویران شود پستی با نام خدا عهدی شاید برسد مهدی با پرچم آزادی گل داده به آبادی هر لحظه کنم شادی از جبهه کنم یادی مردانه قدم میزد دستی به علم میزد گل بوسه به او میزد هر لحظه به رو میزد ۱۴۰۳/۱۱/۱۶ تقدیم به آقا امام زمان عج 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
در دلم غوغاست، اما رازداری بهتر است چشم می‌دوزم به دَر، امیدواری بهتر است استکان دیگری را لب به لب پرمی‌کنم خواب مستی لااقل از هوشیاری بهتر است یوسف من دستگیر مردم افتاده بود تا بگیرم دامنش را خاکساری بهتر است حسن روزافزون او در اشک من تکثیر شد خانه‌ی چشم مرا آیینه‌‌کاری بهتر است عشق عمرم را به غارت برد و او لبخند زد گفت: هنگام مصیبت بردباری بهتر است 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿❄️ دلتنگم دلتنگم به کوچه سر می زنم و هوای تو را آن حوالی نفس می کشم ... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
گفتم فراق را به صبوری دوا کنم صبرم زیاد نیست، چرا ادعا کنم؟ بوسیدمش ز دور و چنین مستم از غرور گر بوسه بر لبش بگذارم چه‌ها کنم گفتم به قول خویش وفا کن، جواب داد کی قول داده‌ام که بخواهم وفا کنم؟ بیم فراق دارم و باید به شوق وصل شب تا سحر نماز بخوانم، دعا کنم ... اشکی نمانده‌است که جاری کنم ز چشم جانی نمانده‌است که دیگر فدا کنم ای عشق، من که عقل خود از دست داده‌ام، دیوانه‌ام مگر که تو را هم رها کنم؟ زاهد به ذوق آمده از شعر من ولی ننگا به من که ذوقی از این مرحبا کنم ‌ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
عشقی که به دل نیست همه رنج و عذاب است        آدم چو پریشان نشود خانه خراب است 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چراغے برایتان روشن مےڪنم، در تاریڪے شب آنگاہ ازخدا مےخواهم اگر در تاریڪے غم اسیر تنهایے شدید، چراغ امیدتان روشن بماند ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌓🌓🌓🌓 شب زیباتون خوش 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky