1.44M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
از قحطی باران تمام شهر گریان بود در سینه‌ها آهی شبیه غم نمایان بود بر هر لبی مهر سکوتی داغ حک می‌شد! روح از وجود جسم خود حتی پشیمان بود یک آسمان اندوه می‌بارید و تنهایی در قلبهای صاحبان درد پنهان بود تفسیر چشمان تمام نخل های شهر! بغضی گرفته در نفس‌های بیابان بود می‌سوخت خورشید جهان سوزان‌تر از هر روز چشم زمین در حسرت یک قطره باران بود 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky