هنوز می‌چکد از چشم‌ها بهانهٔ تو بیا که سر بگذارد جهان به شانهٔ تو... برای گریهٔ این ابرهای سرگردان کجاست بهتر از آغوشِ بی‌کرانهٔ تو..؟ به پای بوسیِ دریای وعده داده شده از ابتدای زمان رودها روانهٔ تو... نفس نفس همه‌جا بادها سراسیمه سحرسحر همه در جست‌وجوی خانهٔ تو... ستاره‌ها همه پا در رکابِ نورِ امید نگاه سرخِ افق مشعلِ نشانهٔ تو... اگرچه باورِ تقویم‌ِ ما زمستانی‌ست هزار سکه بهار است در خزانهٔ تو... میانِ باغِ خزان‌خیز چارفصل هنوز به انتظارِ تو قد می‌کشد جوانهٔ تو... به‌صبحِ جمعه قسم‌عصر، عصرِ دلتنگی‌ست بخواه تا بشوم لایقِ زمانهٔ تو... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky