زوزه گرگ !!!
🍁🍂🍂💧
السلام و علیک یاروح الله و
علی الشهداء الذین بذلوا مهجتهم دونک
روایت عشق و ابتلا
روزی وطن جولانگه اهریمنان بود ،
ایران اسیر پنجه های کرکسان بود .
کاشانه مان آن روز آماج فتن بود ،
گلزار عشق آکنده از زاغ و زغن بود .
از چارسو تهدید می شد خاک ایران ،
روباه می زد پرسه در اقلیم شیران .
آن روز پیدا بود اینجا پوزه گرگ ،
♦️از دور می آمد صدای
♦️ زوزه گرگ .
می دادجولان خوک در این خاک زرخیز ،
فصل وطن بود آن زمان . پائیز پائیز .
در خاک ما آن روز آتش شعله ور بود ،
هرسوی صحبت. صحبت خوف وخطربود
کفر و نفاق و شرک باهم یار بودند ،
با هم به قصد محو ما همکار بودند .
می خواست دشمن ریشه مان را قطع سازد
بر شاخ و برگ میهن . آنگه دست یازد .
قانع به چیزی . جز زوال ما نمی شد ،
او .جز به محو نام ما . ارضا نمی شد .
ما را نبود آن روز . غیر از جنگ چاره ،
ور نه . نمی ماند از وطن جز سنگواره .
آری . دفاع از خانه واجب بود ما را ،
می خورد ور نه . گرگ . ما را . آشکارا .
با خصم باید جنگ می کردیم . ناچار ،
چاره نبود آن روز ما را . غیر پیکار .
در غیر آن صورت وطن را سیل می برد ،
بلبل ز هجران گل و گلزار می مرد .
درغیر آن صورت وطن صد پاره می شد ،
مرغ غزلخوان چمن . آواره می شد .
ما را مسلّم بود . یک ره . در نهایت ،
مردن به عزّت . یا که ماندن با مذلّت .
ما زین دو ره . مردن به عزّت را گزیدیم ،
از ننگ و عار خواری و ذلّت رهیدیم .
اسباب عزّت بود تنها . جنگ . آن روز ،
تسلیم گشتن . بود قطعا . ننگ . آن روز .
جنگی که یک سویش جهان کفر و کین بود
یک سوی . تنها . ملتی عزم آهنین بود .
یک سو مسلح . دشمنی تا بیخ دندان ،
سویی دگر . تنها سلاحش بود . ایمان .
یک سوی توپ و تانک و موشک داشت بسیار
یک سو سلاحش بود .تنها . عشق و ایثار
آن روز . آری . روز خوف و امتحان بود ،
روز محکّ ادّعای داعیان بود .
آن روز بعضی ها . تقدّس . پیشه کردند ،
در شوره زار خود فریبی . ریشه کردند .
بعضی دگر . کنج مذلّت . برگزیدند ،
چون موش ها. در لانه های خود خزیدند
سوراخ موش آن روز می جستند بعضی ،
سجّاده با نیرنگ می شستند بعضی .
بعضی ولی. بر تن لباس رزم کردند ،
عزم دفاع از دین و میهن جزم کردند .
یعنی . به امر پیشوا . لبّیک گفتند ،
مس های جان .در کوره ای زرّینه سفتند .
تنها . بسیجی بود میداندار . آن روز ،
با پاسدار و ارتشی . رهوار . آن روز .
تنها بسیجی بود و یک دنیا حرامی ،
عزّ و شرف می جست در گمنام نامی .
از پا . فتاد او . تا . ز پا . میهن . نیفتد ،
تا خاک ما در دست اهریمن نیفتد .
سر داد . تا . یک موی . از ما . کم نگردد ،
خم گشت او . تا . قامت ما .خم نگردد .
او . داد جان . تا طفل میهن .جان بگیرد ،
سر .داد . تا .ایران .سر و سامان بگیرد .
آری ، به یمن همّت آن رادمردان ،
رستیم ما . از دام موج و خشم طوفان .
سینه . سپر کردند . تا . ایمان بماند ،
تا . نام پر آوازه ایران بماند .
یاران : مبادا . از شهیدان دور گردیم ،
وز دیدن . نور ولایت . کور گردیم .
داغ هزاران لاله . ما در سینه داریم ،
ما . با جهالت . کینه ای دیرینه داریم .
قلب " حمید " از هجر یارانش غمین است
داغ دلش با داغ آلاله عجین است
#محمدرضا_مصطفیزاده_خلخالی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky