می توانستم گیلاس را
تا نیمه از شرابِ ڪهنه پر ڪنم
می توانستم
یڪی از آن آهنگهاے قدیمی
را بگذارم
و آرام آرام خمارِ نوستالژے روزگارِ خوب شوم
می توانستم پا برهنه
ڪوچههاے باریڪِ باغ را بدوم
می توانستم دامنم را
پر از شڪوفههاے یاس ڪنم
و مست شوم ...
مستِ مستِ مست
اما پشتِ این پنجره، رو به دریا نشستم
و براے تو شعر نوشتم
مست شدم ...
مستِ مستِ مست ....
#نیکی_فیروزکوهی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky