1.83M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
می‌ توانستم گیلاس را تا نیمه از شرابِ ڪهنه پر ڪنم می‌ توانستم یڪی‌ از آن آهنگ‌هاے قدیمی‌ را بگذارم و آرام آرام خمارِ نوستالژے روزگارِ خوب شوم می‌ توانستم پا برهنه ڪوچه‌هاے باریڪِ باغ را بدوم می‌ توانستم دامنم را پر از شڪوفه‌هاے یاس ڪنم و مست شوم ... مستِ مستِ مست اما پشتِ این پنجره، رو به دریا نشستم و براے تو شعر نوشتم مست شدم ... مستِ مستِ مست .... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky