رفتی و غزل بدون تو جان نگرفت
هر شعر که گفتم سر و سامان نگرفت
آن روز که قصههایمان خاطره شد
این خانه دگر بوی ز مهمان نگرفت
در کوچهی دل شبی تو را گم کردم
آن شب بخدا که هیچ پایان نگرفت
باریدم و لیک از آسمانهای حسود
تا سال گذشته نیز باران نگرفت
رفتی و شبیه یوسف رفته به مصر
آن کس که دگر سراغِ کنعان نگرفت
ای آنکه تمام شعرهایم شدهای
برگشتی و این فراق میدان نگرفت
حالا که بهار من رسیدهاست ز راه
تقویم دگر رنگ زمستان نگرفت...
#علی_جعفری
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky