سکوتی بر لبم دارم ولی فریاد می‌خواهم دلم را چون کبوتر از غمت آزاد می‌خواهم به تکرارِ جفا هر دم ، خرابم کرده‌ای جانا محبّت کن که با مهرت دلی آباد می‌خواهم تمام خاطراتم را تو روشن کرده‌ای ، برگرد به دیدار تو مشتاقم ، من آن رخداد می‌خواهم نسیمِ عطر گیسویت ، مرا سرپا نگه دارد بنازم خرمنِ زلفت که پر تعداد می‌خواهم تو باشی دولتِ غمها فرو ریزد به تنهایی که با وصلِ تو آزادی از استبداد می‌خواهم کنارت زندگی را عاشقانه دوست می‌دارم تو را شیرینِ دل ؛ بالاتر از فرهاد می‌خواهم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky