عاشقی خون جگری بود
🌷🌷🌷🌷
🌷عاشقی خون جگری بود نمی دانستیم
حاصلش چشم تری بود نمی دانستیم 🌹
درد تنهائی مان را به نگاهش آمیخت
کار او عشوه گری بود نمی دانستیم
بین عقل و دل عشاق شده فاصله ها
کار او فتنه گری بودنمی دانستیم
شده از عقل برون عاشق می خوردهٔ مست
به سبویش اثری بود نمی دانستیم
گه به محراب نشیند به لب تیغ شرر
گذرش را خطری بود نمی دانستیم
گاه در دشت بلا جلوه نمایان دارد
به سرش هر شرری بود نمی دانستیم
گاه در میکده ها ساقی و ساغر باشد
به کفش هر هنری بود نمی دانستیم
روبه هرسوببردآتش دل افروزد
آخرش چشم تری بود نمی دانستیم
شاعر:
#پرویز_بیگلری
از جامعه شعرای همدان
❤️❤️❤️
خوشحال میشم میزبان وجود پر مهرتان در کانال " شعرانه" باشم ایتا. تلگرام و روبیکا
👇👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
👆👆👆👆
شعرانه در سروش
👇👇👇👇
http://splus.ir/shaeranehayemahkhaky
👆👆👆👆
🌷🌷🌷
کانال شعرانه آماده انتشار سروده ها و مطالب ادبی شما با نام خودتان می باشد.
@mah_khaky
💗💗
کانال را به دوستانتان معرفی کنید
🌷🌷🌷🌷