هدایت شده از نویسندگان حوزوی
🖌وحید اجاقی بانکداری چنین نمی‌ماند اینچنین ضد دین نمی‌ماند با خیانت عجین نمی‌ماند "حرف آقا زمین نمی‌ماند" 🔗لینک شعر 🖌محمد جواد منوچهری سیاهی بود و ایمان در دل ظلمت عصا می زد جهالت راهبر می شد خودش را نور جا می زد نمی بارید غیر از غم،نمی رویید غیر از یأس گل ریحانه در گور حماقت دست و پا می زد 🔗لینک شعر 🖌سید هادی حسینی ما هزاران فتنه ی پیدا و پنهان داشتیم بس تلاطم ها در این بحرِخروشان داشتیم جنگ هفتاد و دو ملت در همان آغاز راه با حمایت های سختِ چشمِ شیطان داشتیم 🔗لینک شعر 🖌پریسا مصلح بی‌عشق، جهان، حسرت پاییز شود بی‌رحم‌تر از لشکر چنگيز شود معنای تعَاوَُنواْ علَی اْلبرّ این است از دشمنی و تفرقه پرهیز شود 🔗لینک شعر 🖌مهتا صانعی شلمچه صحنه‌ی خون بود و خانه‌ی من شد زمینِ سوخته شد لاله زار ِ چیدن شد شلمچه بود، طلاییه بود میمک بود فرشته بود یقین بود رَستن از شک بود 🔗لینک شعر 🖌علی جباری نمی‌دانم چرا یاران همه بیگانه می‌گردند رفاقت‌های شیرین در جهان افسانه می‌گردند نمی دانم چرا گاهی همان‌ها که توقع نیست ز جمع عاقلان خارج شده دیوانه می‌گردند🔗لینک شعر 🖌محمد سهرابی طلسم بخت ما را بشکن ای باد صبا یک شب بیاور بویی از آن زلف مشکین سوی ما یک شب به هر نیت که خواهی ای صنم نامی ببر از من دعا را گر نی ام قابل به نفرین کن صدا یک شب 🔗لینک شعر 🖌امیر حسین هدایتی حرف او را می‌زنی با من تمامش را نگو دست و دامن چینِ کالش را و خامش را نگو زهرِ مارِ سمّی خوش خط و خالش را نپرس بوی تند نافه‌ی آهوی رامش را نگو 🔗لینک شعر @shaeranehowzavi @HOWZAVIAN