16.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلتنگی ما بهر حرم هر شب جمعه
یک رسم قدیمی است، به ما ارث رسیده
@shaeranehowzavi
یامعزالمومنین🍃🌹
عاقبت صحن و سرای تو طلایی میشود
دسته دسته، شیعه سوی تو هوایی میشود
پنجره فولاد زیبایی بسازند عاشقان
صحن مولامان، عجب دارالشفایی میشود
«یا معزالمؤمنین» حک میشود بر مرقدت
هر کس اینجا پا گذارد مجتبایی میشود
چار گنبد بر مزارت شیعه سازد عاقبت
صحن ایوان طلایت،کبریایی میشود
نقشه ی قبر حسن را مادرش زهرا کشد
آری آری این حرم را چه بنایی میشود
هر کدام از درب هایت میشود باب الحسین
زائر قبر تو اینجا ،کربلایی میشود
روضه ی ام البنین هم رونقی خواهد گرفت
باز اطراف بقیعت ، نینوایی میشود
از فراز گنبد مولا اذان آید به گوش
عاقبت اینجا اذان هایش، ولایی میشود
#محمد_امین_نیک_مرد
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
@shaeranehowzavi
می نویسم یا حسن
توی برگ دفترم
دُور آن پَر می زنم
چون که من یک کفترم
با مداد زرد خود
طرح گُنبد می زنم
می نویسم بر ضریح
عاشقت آقا منم
چند زائر می کشم
بعد دور مرقدش
تا که چون شاهچراغ
پُر شود دور و بَرش
هر دلی در این حرم
کبریایی می شود
زائر قبر حسن
مجتبایی می شود
#محمد_امین_نیک_مرد
#امام_حسن
#شعر_کودک
@shaeranehowzavi
ای غرب گدایان مُحقَّر خاموش
ای بی خردان خاک بر سر خاموش
تسلیم وطن به دشمنان یعنی چه؟
ای خیره سران فتنه گستر خاموش
#مسعود_کابلی_زاده
@shaeranehowzavi
🏴 یا رسولالله
در عزای رسول حق گریان، در غم مجتبی عزاداریم
همه چون فاطمه یتیم شدیم، همچو ابر بهار میباریم
خادم مخلص امام رضا، امشب از لطف یادی از ما کن
هر شب جمعه در هوای رخت، تا سحر بیقرار و بیداریم
✍️#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۴/۰۵/۳۱
ساعت به وقت #حاجقاسم
۰۱:۲۰ 💔
هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی صلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
@SharheAtasheDel
@shaeranehowzavi
✍️بخوان به نام خدايي كه آفريد تو را
به مناسبت دهه سوم ماه صفر و ایام رحلت پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم
▪️به روزگار سياهی كه شب، حصار نداشت
جهان جزيرۀ سبزی در اختيار نداشت
▪️گلوی خاك پر از دردهای بغضآلود
و انجماد زمين، رنگی از بهار نداشت
▪️از اين كوير نسيمی سر عبور نداشت
به غير تيرگی اينجا كسی حضور نداشت
▪️صدای عشق به گوش زمين نمیآمد
در آن سياهی سنگين، ستاره نور نداشت
▪️سياهچال زمين جای بتپرستی بود
فراز ديده نمیشد، تمام پستی بود
▪️نه شوق پر زدنی، پر گشودنی، سفری
نه كورسوی چراغی به بام هستی بود
▪️نه آفتاب به باغ جهان صفا میداد
نه ماه جاذبۀ خاك را صلا میداد
▪️نه اختران به قناری سلام میگفتند
نه باغ، مژدۀ صبحی به شام ما میداد
▪️به ناگهان گل وحي از حرا شكوفا شد
به كوه لرزه درافتاد و پُر ز آوا شد
▪️به گوشهای محمّد صدا... صدا... پيچيد
«بخوان به نام خدا» خواند و خواند و گويا شد
▪️بخوان به نام خدايی كه آفريد تو را
ميان آينه و آب برگزيد تو را
▪️بخوان به نام خدايی که با عنايت خاص
برای زينت گلدان خويش چيد تو را
▪️به نام او كه قلم را به دست انسان داد
بدين وسيله به انديشۀ نهان، جان داد
▪️تو را وديعۀ پيغمبری عطا فرمود
بدين مقام تو را عزّت فراوان داد
▪️بخوان كه عالم انديشه پر ز نور شود
تمام كوچه پر از جلوۀ حضور شود
▪️بخوان كه عطر خدا در جهان شود جاری
بخوان كه قلب جهان غرق در سرور شود
▪️و خواندی آن همه آيات كبريايی را
قيامهای روانپرور خدايی را
▪️تو آمديّ و به پرواز آشنا كردی
تمام سوختهبالان استوايی را
▪️تو آمديّ و بر اين خاكدان بهار شدی
طلوع كردی و خورشيد ماندگار شدی
▪️كتاب نور به دست تو داده است خدا
كه نوربخش شب تار انتظار شدی
▪️تمام زندهدلان، سرخوش از سبوي توانَد
هميشه سرخوش آيات مشكبوی توانَد
▪️از آسمان و گل و نور آنچه ميبينم
تمامشان متأثّر ز خلق و خوی تواند
▪️به كائنات! كه خورشيد كائنات تويی
به جسم مردۀ عالم، گل حيات تويی
▪️قسم به لوح و قلم! عرش و فرش میدانند
به روز واقعه، آيينۀ نجات تويی
خانم #سیمیندخت_وحیدی ۱۳۸۹/۰۶/۰۳
@shaeranehowzavi
ای مایه ی خیر و برکت و حسن ختام
بر تیرگی جهان شدی ماه تمام
رحلت نه شهادتت گواهی داده
بعد از تو یتیم شد محمد(ص)، اسلام
#محمدجواد_منوچهری
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
@shaeranehowzavi
روزها پای دارِ این قالی
گلی از عشق و رنج می کارد
مادرم با بهار، همسایهست
دست هایش ترنج می کارد
حوصله حوصله، گره به گره
بوته هایی پر از ظرافت و صبر
باز چشمانش اشک می آید
مادرم چشم نه! دو تکه ی ابر...
بعد شش ماهْ کار کردنِ سخت
حاصلِ قامتی که تا شده است،
دسترنجِ دو دستِ حاصلخیز،
قالی از دارِ خود جدا شده است
مادرم خواست تا که پولش را
خرجِ هرچیز شد نیاز کند
یک النگو برای خود بخرد
بدهد تکه ای جهاز کند
تا که یک روز از آن سر دنیا
خبر آمد که ملتی خستهست
کودکانی یتیم و آواره
آتشِ جنگ، هرطرف جستهست
قالی از دار خود جدا شد و بعد
مادر آن را فروخت روی دو دست
حاصل رنجش آه این دفعه
کمک کوچکی به غزه شدهست
#طاهره_نوری
@shaeranehowzavi
هدایت شده از 🦋 درواژه 🦋
از واژههای نثر تا شعر
مهتا صانعی
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋
دل بیقرار من امشب کجایی
نشسته به سقف کدامین سرایی
نشستی به هر جا چرا بیقراری
پریدی به هر سو چرا بیهوایی
مگر سوگوار کدامین عزیزی!
مگر نوحهخوانِ کدامین عزایی
سفرکردهی مکّهای یا مدینه
کجا در عزای رسول خدایی
دلِ من که بر دامن کوه نوری
که غرقِ تماشای غار حرائی
نشسته لب نردههای بقیع و
همین نوحه را زیر لب میسُرایی
مرا خونجگر میکنی تا بگویی
که دیوانهی حضرت مجتبایی
دلِ ناشکیبا! چه میخواهی امشب
که افتاده بر تربت کربلایی
دلِ دربهدر در غبارِ خراسان
تو قفل ضریح امامِ رضایی
دل من دل من دل من دل من
کجایی کجایی کجایی کجایی!
#مهتا_صانعی
#رحلت_پیامبر_اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم
#شهادت_امام_مجتبی_و_امام_رضا علیهمالسلام
@darvazhe
خانه ای که ثمر از ساقی کوثر دارد
آنچنان سوخت که گفتند مگر در دارد؟
با لگد باز مکن درب جنان را که گلش
در بغل شيشه ای از یاس معطر دارد
آنچنان صاعقه افتاده به باغ گل که
یاسمن در بغلش غنچه ی پر پر دارد
ازبلندای تب شعله ی آتش پیدا است
نه فقط بغض احد، کینه ی خیبر دارد
حسن از غصه ی آن کوچه نپاشید اگر
دلخوشی داشت که این غمکده مادر دارد
هیجده ساله کجا مرگ کجا، مادر کاش
دست از کار کفن دوختنش بردارد
خون دل میچکد از هر نفس بی رمقش
هر دمش بازدمی دلهره آور دارد
پر زد از خاک غریبانه شبانه از بس
خاطری از همه ی شهر مکدر دارد
مادری که به جهان منزلتی برتر از
ساره و آسیه و مریم و هاجر دارد
او که با یک نظرش خاک طلا میگردد
چه نیازی به فدک یا سند و زر دارد
فاطمه حیدر و حیدر همه اش فاطمه است
کی دو این نور خدا معنی دیگر دارد؟!
فاطمه پای علی سوخت که ثابت بکند
مرتضی فاطمه و فاطمه حیدر دارد
میکشد آخر علی را دو سه چيز اول ازآن
از چه فتنه لگدش کار به معجر دارد؟
و دم خانه درِ سوخته و در کوچه
پوزخندی که مغیره دم آخر دارد
کاش آتش به همین خانه کفایت میکرد
شعله ی کینه ولی شعبه ی دیگر دارد
این طرف تیر حسد خورد به جان محسن
آن طرف قصد گلوی علی اصغر دارد
تیزی میخ که از سینه زهرا رد شد
قصد آتش زدن پهلوی اکبر دارد
در مدینه به پر فاطمه خورد و در طف
خنجر فتنه چه سرّی است که با سر دارد
#منصوره_محمدی_مزینان
#یا_حسن_مجتبی
#یا_زهرا
@shaeranehowzavi
یا ایها الغریب
📌به مناسبت شهادت امام رضا(ع)
یا ایها الغریب یا ایها الرضا!
سوگ تو جانگداز، داغ تو جان گزا
مست ولای تو بودیم و حیف شد
انگور را گذاشت در دست تو قضا
ابر عبا گرفت، وقتی که نور را
شد تنگ آسمان، تاریک شد فضا
بر زانوی پسر، پرپر زده پدر
ما را به کربلا، برده است این عزا
فریاد شد بلند ، از جان فاطمه
افتاد اشک خون، از چشم مرتضی
برخاست ناگهان ،فریاد شیعیان
وقتی زمین نشست، مولای مهربان
یا ایها الغریب،یا ایها الرئوف
افتاده آتشی ،در جان این حروف
یابن الشبیب تو، آید به یاد ما
اشک تو جاری است، بر صفحه لهوف
چون دانه انار ، پاشیده شد ز هم
زهر ستم چه کرد ، با آن دل رئوف؟
از کربلا به طوس، یکباره آمدند
گفتی که السلام! یا ایها السیوف!
بی آفتاب شد ، ایران خراب شد
از چشممان گرفت ،خورشید را کسوف
برخاست ناگهان ،فریاد شیعیان
وقتی زمین نشست، مولای مهربان
در سایه شما ایران پناه داشت
در لحظه بلا یک تکیهگاه داشت
معلوم بود از آن، پهنای کهکشان
چشمت به آسمان ،همواره راه داشت
نزدیک مهر تو ،بودیم و حیف شد
خورشید روی خاک، آیا گناه داشت؟
خورشید سرخ شد،از دست نابکار
ملعون تیره رو، ابری سیاه داشت
برخاست ناگهان ،فریاد شیعیان
وقتی زمین نشست، مولای مهربان
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#امام_رضا
#شعر_آیینی
@shaeranehowzavi