مانند شهری که شده یک عمر اشغال
ذهنم پراست از فکرهای رو به جنجال
حرف از حواس پنجگانه نیست مردم
حرف از تکاپوی دل است و عشق سیال
میمیرم و عشقم به او خروار خروار
میبیند و عشقش به من مثقال مثقال
او مردمآزار است و من تنها خودآزار
فرماندهای زخمی شده احساس پامال
او هست حرف روز و شبهایم ولی کو
اسمی که بر روی لبش باشد سبکبال
گیجم، گمم در کورهراهی سرد و خاموش
ای کاش میآمد کنارم گرم و خوشحال
ذهنم دوباره پر شد از افکار مبهم
مانند شهری که شده یک عمر اشغال
#پریسامصلح
@shaeranehowzavi