🌟 مادر برای سلامتیام نذر و نیاز نکن. آرزو و حسرت شهادت دارم.
اما حضور در منطقه را به همه این کارها ترجیح میداد و بارها به منطقه اعزام شد. در جریان عملیات کربلای ۵ به شدت از ناحیه گردن و پا مجروح شد و حتی پرده گوشش پاره شد. مادرش میگوید:
« هنگامی که به ما خبر مجروحیت حمید را دادند سراسیمه به سمت بیمارستان رفتیم و او را در شرایط نامطلوبی دیدیم. حمید تا من را دید گفت:
" مادر من آرزو و حسرت شهادت دارم، خواهش میکنم برای سلامتی من نذر و نیاز نکن و از رفتن به منطقه راضی باش. "
حدود دو ماه در بیمارستان بود و چند عمل جراحی روی او انجام شد اما تا بهبود نسبی پیدا کرد دوباره راهی منطقه شد. »
🌟 در جبهه سیبزمینی پوست میکنم.
به گفته مادر شهید، ساده زیستی و سخاوت از جمله خصوصیات حمید بود تا جایی که برای مجلس عروسیاش میهمانی سادهای برگزار کرد و به نیت ۳۰ جزء قرآن ۳۰ نفر از دوستان و اقوام را برای مجلس عروسی دعوت کرد. همچنین این خصوصیات را در منطقه هم داشت تا جایی که با وجود این که معاون گردان و فرمانده گروهان بود، همواره خود را نیروی تدارکات معرفی میکرد و اگر کسی درباره فعالیتهایش در جبهه میپرسید میگفت:
« در جبهه برای رزمندگان سیبزمینی پوست میکنم. »
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم