🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 محمدرضاجان سلام... اولین سحر ماه مبارک رمضان بدون وجود تو خیلی سخت گذشت همه اش همراه اشک و آه و ضجه بود مثل همیشه وارد اتاقت شدم چند بار صدایت زدم و گفتم محمدرضا بلند شو سحری بخور..خواب نمونی یادت هست همیشه با اولین صدای من بیدار می شدی اما بلند نمی شدی و منو مجبور می کردی،هی برم،بیام و صدات کنم .ای عزیزترازجانم...اولین سحر نیز همین طوری گذشت..مدام رفتم و برگشتم اما هر بار جای خالیت در اتاقت ...بگذریم.اولین سحر در سکوت تلخ همراه اشک و آه من و بابا خیلی به کندی گذشت..پسرعزیزم هر جا هستی مواظب خودت باش..برای دل من و بابا هم دعا کن..یادت هست چقدر مقید به واجباتت بودی ؛ پنج سال بود به سن تکلیف رسیده بودی اما تنها پنج روز،روزه قضا در وصیت نامه ات برایم جا گذاشتی!؟چقدرم شرمنده این پنج روز بودی و مدام می گفتی چرا آموزش در ماه رمضان ؟!اما خیالت راحت پسرم،من به وصیت نامه ات مو به مو عمل کردم،روزه هات را گرفتم.نگذاشتم چیزی بر گردنت بماند و حال تو نیز در اولین سحر و روز ماه رمضان دست نوازشت را برقلب ما بکش و نزد ائمه اطهار (علیه السلام) دعا گوی ما باش پسر عزیزم. 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعین حرم