🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹روایت‌هایی از اسناد جنگ‌های نامتقارن سردار شهید قسمت 1⃣2⃣ ناگهان دیدیم رنگ به صورت پدر شهید نمانده است. فهمیدیم آن خشمی که نگرانش بودیم سراغ ایشان آمده است. رو کرد به برادرش و با پرخاش به او گفت: « هیچ معلوم است چه میگویی؟! » بعد هم رو به ما ادامه داد: « انگشت آن جوان با کدام حجت قطع شد؟ چرا رفتید؟ مگر انسان وقتی در راه خدا قربانی می دهد چیزی از آن را برای خودش برمی‌دارد؟ قربانی را باید در بست بدهی به پیشگاه خدا! » ما خیال می‌کردیم ایشان وقتی این موضوع را بشنود تکه تکه مان می‌کند ولی می دیدیم که برادرش را برای این پرسش سرزنش می‌ کند. بعد هم به او گفت: « تو مسلمانی؟! چه میگویی؟ به خاطر جنازه بچه ام یک جوان ناقص شده! قربانی‌ای بوده که آن را در راه خدا دادم. اگر الان هم جسد او را بیاورند، من نمی خواهم او را در راه خدا دادم. » همان جا بود که فهمیدم این مردم را باید از نو شناخت. این مردم شهید که می دهند و به جای آنکه مأیوس و دلمرده شوند خودشان می شوند علمدار استقامت برای دیگران. خداوند عجیب با شهادت بچه ها نفوس و قلوب خانواده های آنها را منقلب می کرد. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم