🌷اللهم فک کل اسیر 🕊
🔴
#من_زنده_ام
قسمت 3⃣6⃣2⃣
چرا اینقدر دست و چهرهات برافروخته شده؟
- تب و لرز کردی؟ سرما خوردی؟
- چرا بدنت خیس عرق شده، هوای سلول که سرد است.
- گریه کردی یا این خیسی عرق است؟
مدتی گذشت اما قدرت حرکت یا تکلم نداشتم. بعد از ساعتی توانستم بر خودم مسلط شده و خوابم را تعریف کنم. هر کدام خوابم را به نوعی تعبیر کردند. مریم که خواب یوسف والیزاده را تعبیر کرده بود گفت:
- الان یک هفته است خانوادهات تو را گم کردهاند و در واقع تعبیر این خواب این است که انشاء الله مادرت از اسارت تو آگاه خواهد شد.
بوی نان تازهی کنجدزدهی مادرم نگذاشت آش شوربای صبح را بخورم. هر روز از گوشه گوشهی آن صندوقچهی رمزآلود رمزی گشوده میشد. هنوز هم نمیدانستیم آنجا کجاست. روزهای بعدی دریچه کمتر باز میشد و کمتر شمرده میشدیم و کمتر نام و نشانمان را میپرسیدند. اما خاموش نشدن آن نور کمسو باعث شده بود فکر کنیم قطعاً در داخل سلول دوربین نصب شده است. هیچ لحظهای احساس امنیت نمیکردیم که بتوانیم بیحجاب باشیم یا از آن حمام لعنتی استفاده کنیم.
چند روز بعد از اقامتمان لباسهایی آوردند که شبیه لباسهای خواب و بلند و گل منگلی بود. گفتند این لباس زنان زندانی است. اما ما به هیچ عنوان لباسها را نپذیرفتیم.
⬅️ ادامه دارد....
ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم