‍ 🍃🌸| 🌸هو العظیم🌸 مگر می شود تعریفت کرد؟؟ وصفت کرد؟! وقتی کوه در برابر بزرگی ات کمر خم می کند؟... مگر می شود به چشمان نجیبت خیره شد؟! وقتی غم از پشت اشک های زندانی شده ی پلک هایت سر می خورد و شما لبخند می زنی، لبخندی مملو از رضایت... به دنیا بر میگردم وقتی یک ماه قبل از رفتنم به دیار (سوریه) ساعت 12 شب گفتم می خواهم به بروم و شما بی چون و چرا قبول کردی... با خودم فکر می کنم که چقدر ایمان در قلبت شعله کشیده که برای رفتنم حتی مکث هم نکردی، با اینکه من پاره ی تنت بودم... نوشته بودم: خوش ‌به ‌حال ‌همه ے ‌ایل ‌و تبارم‌ به‌ خصوص خوش ‌به‌ حال ‌پدرم چون ‌پسرش‌ نوڪر ‌توست... و حالا می گویم: خوش به حال خودم که همچین دارم... به شما می بالم... و از آسمانها فریاد میزنم: " !♥️ " •┄❁🌸❁┄• @shahid_dehghan •┄❁🌸❁┄•