❤️🍃 روز خواستگاری حدود ۵ دقیقه با هم صحبت کردیم و من گفتم : «اخلاق و ایمان برایم مهم است» و ایشان هم از نوع کار خود صحبت کرد و گفت : «کارم، مشکلات خاص و خطرات خود را دارد. شیفت و ماموریت هم دارم» ☺️و همه مسائل کاری خود را با من در جریان گذاشت. البته چون پدرم سپاهی بود، مقداری با نحوه کارش آشنایی داشتم. 🎊مراسم [ ] خیلی ساده، خوب و در حد معمول بود. مهریه‌ام هم بر اساس حروف ابجد، ۱۵۷ سکه بود. روزی که برای مراسم عقدمان رفته بودیم، به من گفت : «زمان عقد، دعا برآورده می‌شود، من یک آرزو دارم که دعا کن برآورده شود» 🔺ولی آن موقع نگفت که دعایش چه هست و من هم با این که نمی‌دانستم آرزویش چیست، دعا کردم. بعد از تمام شدن خطبه عقد، پرسیدم چه آرزویی داری که گفت : «آرزویم این بود که شهید شوم.» من از این که همچین عقیده‌ای داشت، خوشحال شدم. 🦋 @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹