☘❤️☘❤️☘
❤️☘
☘
#قصه_اصغر (۴)
🌷اصغر نیرویی بود که هر فرماندهای آرزویش را دارد. اگر کاری به او محول میشد، شب و روز برایش یکی میشد. دیگر زمان و مکان برایش معنا نداشت، فقط تلاش میکرد کارش را به نحو احسن انجام بدهد. همین هم حس اعتماد و آرامش فرماندهاش را تامین میکرد.
📆تا اواخر سال ۹۴، باز هم اصغر کنار فرمانده حلب بود. ارکان فرماندهی، خیلی باب میل فرمانده وقت و به قولی کار راهبینداز نبود. برعکس اصغر که نه توی کارش نداشت. فرمانده برخلاف چیزی که شاید در ایران از اصغر میدیدند، استعدادها و تواناییهایش را پرورش داد، به او اعتماد کرد و بهاش میدان داد.
📍البته اصغر خودش هم پای کار بود. تلاش میکرد، همت داشت و کم نمیگذاشت. از اینجا به بعد اصغر رشد جهشی پیدا کرد.
🌷
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور به روایت حبیب صادقی
🖥جنت فکه
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
☘❤️☘❤️☘❤️☘❤️☘❤️☘