🌷 🍁یادت_باشد هوابه شدت سردبودوسوززمستانی هوای قزوین خودنمایی می کرد،تازه می خواستم سوارموتوربشوم که کمی جلوتر ازمایک زن وشوهرباموتورزمین خوردند،سریع دویدم تابه آن خانم کمک کنم،صحنه ناراحت کننده ای بود،مسیر چهارانبیاتا گلزارشهدا راحمیدلام تاکام حرف نزد،پرسیدم:آقا،چیزی شده؟چراساکتی!؟،کمی سکوت کردوبعدآه سردی کشیدوگفت:وقتی اون خانم جلوی چشم مازمین خوردوتورفتی کمکش یاد حضرت رقیه(س)افتادم،اون لحظه ای که ازناقه بدون جهاززمین افتادکسی نبودبه کمکش بیا،درجوابش حرفی نداشتم که بزنم،به حال حمیدغطبه می خوردم،من درگیرمسائل روزمره وغذای شام ونهارومهمانی وخانه داری وکلاس ودانشگاه بودم ولی حمید باخوش سلیقگی از هراتفاقی برای رشدوبالابردن معرفتش استفاده میکرد 🌷 هدیه صلوات ✨ ⌈.🌱.@shahid_hamid_siahkaly