یکی از آن ها که بال هایش خونین بود آمد جلوی من نشست و گفت: امام زمان(عج) سلام رسانید. فرمودند: ببخشید که من نتوانستم بیایم،در خرمشهر زخمی زیاد است و... به قولت عمل کن بیا مشهد و ان شاءالله شفا می یابی. این پرنده برخواست و رفت و من از خواب پریدم. وقت نماز بود. در کنار من رفقایی داشتم یکی اهل اصفهان و دوتایی دیگر تهرانی بودند.به آن ها گفتم که فردا خرمشهر را فتح میکنند. منبع :: ↙️ نیمی از کتاب بیا مشهد از انتشارات شهید ابراهیم هادی (همه ی کتاب تایپ نمیشه فقط نیمی از کتاب) ⚠️⚠️⚠️ ❗️❗️تایپ کتابها در مجازی و مطالعه ی رایگان پی دی اف کتابها با اجازه از انتشارات و مؤلف باشه❗️❗️