🍃🚀🍃🚀🍃 🚀 (۵۸) ✨روزي نبود كه در خانه ما بسته باشد. آنقدر نيازمند مراجعه مي‌كرد، نه فقط در باب مسائل مالي، بلكه در خيلي امور از بابا مشورت مي‌گرفتند. ☺️به محض اينكه شب پدر مي‌آمدند، زنگ در بود كه به صدا در مي‌آمد. انگار كشيك مي‌دادند تا پدر بيايد. بابا با آن كه خسته و كوفته بود اما باز ساعتها دم در بود! 🌷مامان مي‌گويد، الان فكر مي‌كنم شايد پدرت راحت شد، چون مواقعي كه كاري از دستش برنمي‌آمد خيلي اذيت مي‌شد و تحت فشار بود. 😔جالب است خيلي‌ها به ما مي‌گويند الان مي‌آييم دم درخانه‌تان اما در نمي‌زنيم، همان پشت در مي‌نشينيم و به ياد آن وقتهايي كه حاجي به حرفهايمان گوش مي‌داد، گريه مي‌كنيم! 🕊به نظرم الان كه بابا شهيد شده، اتفاقا دستش بيشتر باز شده، خيلي‌ها مي‌گويند ما به حاجي توسل مي‌كنيم و حاجت هايمان را هم مي‌گيريم. به روایت زینب خانم، دختر شهید Www.isna.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃