💝🍃💝 🍃💝 💝 📜 رفاقت ما با تمام بچه های آن دوران، سر و کله زدن و بازی و خنده بود، مثلا چند نفر دور هم جمع می شدند و کلاه یک کارگری که از آنجا رد می شد را بر می داشتند و برای هم پرت می کردند و مردم آزاری می کردند. ⚠️ اما رفاقت با ابراهيم، الگو گرفتن و یادگیری کارهای خوب بود. 😉 او غیر مستقیم به ما کارهای صحیح را آموزش می داد. حتی حرفایی می زد که سالها بعد به عمق کلامش رسیدیم. من موهای زیبایی داشتم. مرتب به آنها می رسیدم و مدل و... درست می کردم. خیلی ها حسرت موها و تیپ ظاهری من را داشتند. ابراهیم نیز خیلی زیبا بود اما... 💠 یکبار که پیش هم نشسته بودیم، دوباره حرف از مدل موهای من شد. ابراهیم جمله ای گفت که فراموش نمی کنم : «نعمتی که خدا به تو داده را به رخ دیگران نکش.» 🌷 ابراهیم این را گفت و رفت. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍃🌹 📚 سلام بر ابراهیم، ج ۲ 🔻قسمت سیزدهم🔺 💝 🍃💝 💝🍃💝