🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 💫 در خدمت گرامی برادر یدالله نویدی مقدم هستیم... ⬅️ ادامه خاطره ⏰ لحظه‌ای که از مقر بیرون زدیم احساسات عجیبی به سراغم آمد و تحت تأثیر قرار گرفتم و حتی یکی از کمکی هایم به من گفت که چرا اینجوری شدی رنگ و رویت پریده است. ☺️ هنوز دور نشده بودیم که خودرو شهید ایستادند وقتی نزدیک شدیم یکی از محافظین شهید گفتند که بسیار مراقب باشیم. بنده هم بلافاصله یکی از خشابهای یکصدو پنجاه گلوله‌ای رو به دوشکا نصب کردم و حرکت کردیم. جاده خاکی بود و بعضی از جاهاش دست اندازهای بدی داشت. در بین راه تمامی شبارها و کوه‌ها و باغ‌ها رو زیر نظر داشیم. دوشکای بنده جلوتر از همه بود حدودا سی تا چهل متر فاصله داشتم. 🔷 یک لحظه خودروی شهید به ما رسید و یکی از محافظها گفت که به مهاباد رسیدیم یکی از شما برگردد. در آن حین لبخند بهشتی شهید رو دیدم با متانت بسیار زیبا و لبخند مرا نگاه میکرد. 💫 انگاری میدانست لحظاتی بعد ملکوتی میشود. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌷 نحوه شهادت سردار پر افتخار اسلام که لقب به او دادند. 🔹 قسمت هفتم (۲) ✉️ ارسالی از رزمنده و عزیز و گرامی جناب آقای 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹