بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت 8⃣8⃣
خاطرات سراسر عشق ,
#سردار شهیدحاج حسین همدانی
#کتاب:مهتاب خین
کتابخانه (مجمع جهانی خادمین شهدا)
برای طلاب،که خودشان اهل فضل بودند ،نهج البلاغه تدریس می کرد. شاید نیمی از ارادتی که بنده نسبت به او پیدا کردم. ناشی از همان الفتی بود که با قرآن داشت.
⚪️از تلاوت های شهبازی ، آیا نوار صوتی ای باقی مانده ؟
◽️بله، فکر می کنم در آرشیو بنیاد حفظ آثار همدان موجود باشد.
⚪️پس فرمودید با حضورش در محافل قرآنی و مذهبی ، قلوب مردم همدان را هم جذب کرد؟
◽️بله . نسبت به با وضو بودن ، بسیار مقید بود. وضوی خودش را تجدید می کرد . می رفت در حلقه ی قاریان می نشست ، خیلی سنگین ومؤدب، به تلاوت ها گوش می داد. بعد هم که نوبت به او می رسید ، با لحن خوش وتجوید صحیح اش ، دل ها را زیر و زبر می کرد، البته یادم هست که در جلسات قرآنی ای که داخل سپاه برگزار می شد با تأکید می گفت: شما به صرف تلاوت قرآن اکتفا نکنید ، در آخر هر جلسه ، تعدادی از این آیات را ضمن تطبیق آن ها با احادیث صحیحه ی معصومین(علیهما السلام) مختصر تفسیری هم برای حضار بکنید؛ طوری که پیچیدگی های ظاهری کلام وحی، برای شما شفاف بشود.
عجیب به روحانیت متعهد و وفادار به خط امام(ره) اعتقاد و ارادت قلبی داشت. همین حالا وصیت نامه اش را بردارید و بخوانید . شاید نزدیک به دو سوم محتوای آن، سفارش درباره ی روحانیت ، حفظ شأن و جایگاه آن و ضرورت ارتباط گیری با آن ها است. در هر جمع و محفلی که حضور پیدا می کرد، چه در داخل سپاه و چه بیرون و همزیستی در جبهه ، سفارش رایج اش این بود: بروید سریع یک آخوند پیدا کنید ، او را نگه دارید و ولش نکنید! ما در هیچ موقعیتی نبایستی از روحانیت جدا بشویم .
با توجه به تمام جوانب سلوک معنوی، اعتقادی و جمعی محمود بود که بچه سپاهی ها و مردم مؤمن همدان ، شیفته این فرمانده جوان و غیر بومی سپاه شهر شدند. ما در قرآن خوانده ایم که خداوند به حضرت یحیی بن زکریا(علیهما السلام) در کودکی رسالت و کتاب داده . حالا از انبیاء و اولیاء الهی که بگذریم، در همین سال های اخیر ، این نوجوان اعجوبه را در عرصه ی علوم قرآنی دیده ایم ؛ آقای دکتر طباطبایی را می گویم. خب، اگر بنا بر سن و سال باشد، او که سن و سالی ندارد، اما ....
ادامه دارد ...
155 مهتاب خین