🔵روزهاي آخر ص ۱۹۶ ✔علي صادقي،علي مقدم 💚گمنامی❤️ 🔵آخر آذر ماه بود. با ابراهيم برگشتيم تهران. در عين خستگي خيلي خوشحال بود. 🔵مي گفت: هيچ شهيد يا مجروحي در منطقه دشمن نبود، هر چه بود آورديم. 🍁@shahidabad313 🔵بعد گفت: امشــب چقدر چشم هاي منتظر را خوشحال كرديم، هر كدام از اين شهدا سر قبر فرزندش برود، ثوابش براي ما هم هست. 🔵من بلافاصله از موقعيت استفاده كردم و گفتم: آقا ابرام پس چرا خودت دعا مي كني كه باشي!؟ 🔵منتظر اين ســؤال نبود. لحظه اي ســكوت كرد و گفت: من مادرم رو آماده كردم، گفتم منتظر من نباشه، حتي گفتم دعا كنه كه گمنام شهيد بشم! 🍁@pmsh313 🔵ولي باز جوابي را كه مي خواستم نگفت.چند هفته اي با ابراهيم در تهران مانديم. بعد از عمليات و مريضي ابراهيم، هر شب بچه ها پيش ابراهيم هستند. هر جا ابراهيم باشد آنجا پر از بچه هاي هيئتي و رزمنده است... ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @shahidabad313 ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛