⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل چهارم:دفاع مقدس 🔸صفحه:49 🔻قسمت سی و چهارم :شناسایی استعدادها ✍هنرمردان بزرگ این است که درهمان نگاه اول،استعدادهای دیگران رامی شناسندو پرورش می دهند. حاج قاسم جزء این افراد بود. هرکه من رانگاه می کرد جزیک فرد خجالتی وروستایی کسی نمی دیدو تصور نمی کرد کارخاصی ازدستم برآید. من حتی رانندگی بلدنبودم،اما حاج قاسم اصرار داشت او را با ماشین به جلسات فرماندهی ببرم. 🔹مرسوم بود که راننده ها دراتاق دیگری می نشستند تاجلسه فرماندهان تمام شود. اما حاجی من را با خودش داخل جلسه می برد. جلسه ای که گاهی آقا محسن وآقا رحیم هم حضورداشتند. یک بارقبل ازعملیات والفجر8 وقتی داشتم حاج قاسم را به سمت قرارگاه می بردم،ازاو پرسیدم:شماچرا منو باخودت جلسه می بری؟ ادامه دارد........ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯