💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ۳۳ 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ✍یک روز،خیلی زنگ زدم تا بیدار شد. وقتی آمد پایین با صورت پف آلود گفت: دیشب تا ساعت سه دستم بند بود!با چند تا از رفقایش را انداخته بودند برای . می گفت:براب هر شبهه ای که مطرح باشه. می ریم مطالعه می کنیم ودر حد توانمون جواب می دیم. موقع برگشت. به شهرک که رسیدیم رو به روی مقبره شهدای گمنام ازش پرسیدم:حالا مثلا فرض کن رفتی سوریه و از دستشون در رفت و شهید شدی،اون وقت دوست داری چه شکلی شی؟دستی زد روی شانه ام و گفت:خیلی برام مهم نیست فقط میخوام با شهادتم به یه دردی بخورم. 🍀راوی:علی صادقیان،دوست شهید 📚 فصل ۳ ص ۲۰۱ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺  🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊