📚کتاب
#از_قفس_تا_پرواز
💢خاطرات
#شهید_محمدعلی_برزگر
🍂قسمت چهل و چهارم
📝پـــاداش جوان باهوش روستایی ♡
🌿شهید برزگر از نظر فردی چندین مشخّصۀ بارز داشت، از آنها پایبندی به صلۀ ارحام اقوام و آشنایان بود.
🌷 بیشترین چیزی که از شهید به وضوح احساس می شد مهربانی بیش از حدّ و همدردی با مردم و داشتن روحی بزرگ و با گذشت بود که در کالبد جسمش نهفته بود و از وی شخصیّتی حقوقی ساخته بود.
🌿او برای پرهیز از گناه در گفتوگو و دورهمی ها دقّت وافر داشت و در مسابقات و بازیهای محلّی که دو تیم برای برد شرطبندی می کردند به هیچ عنوان شرکت نمی کرد.
🌷پناهگاه او
#مسجد بود و جزو محدود کسانی بود که در میان افراد روستا به مسائل شرعی آشنایی خوبی داشت و از هوش سرشاری برخوردار بود
🌿در بحبوحۀ انقلاب روستای ما با روحانیان خطّ امام( ره) ارتباط تنگاتنگی بر قرار می کرد و همیشه پذیرای این عزیزان بود.
🌷یکی از اینان«آقا شیخ جعفر محمّدی » بود که با پدرم؛ حاج علی خسروانی ارتباط خوبی داشت و گاهی به رستم آباد می آمد و مردم از سخنرانی ایشان در مسجد فیض می بردند.
🌿 آن زمان محمّد طلبۀ حوزۀ علمیّه بود.روزی این عالم برجسته به مسجد روستای رستم آباد تشریف آورد و خرد و کلان روستا در مسجد با شوق حضور یافتند تا از سخنان این عزیز بهرهمند شوند.
🌷خوشبختانه شهید برزگر نیز در میان جمع حاضر شد. پس از سخنرانی، آقا شیخ جعفر از حاضران در جلسه پرسشی کرد که هیچ یک از باسوادهای محفل قدرت پاسخگویی نداشتیم ولی پس از چند ثانیه سکوت...
🌿شهید مؤدّبانه از جا برخاست و گفت: سلام علیکم! به روستای رستم آباد خوش آمدید، اگر اجازه فرمایید بنده پاسخ پرسش شما را خواهم داد،
شیخ جعفر رخصت دادند و شهید جواب را دادند
🌷شیخ جعفر مبهوت به صورت شهید نگاه می کرد.
پس از پاسخِ پرسش، سؤالهای دیگری را مطرح فرمودند و همۀ پرسش ها با دقّت و به درستی پاسخ داد.
🌿شهید این دو بیت شعر را هم خواند:
۱۴قرن بسی گل وا شد 🌷
از یکی روح خدا پیداشد 🌷
شیرمردیست از اهل خمین 🌷
خونش آمیخته با خون حسین🌷
🌷شیخ جعفر محمّدی در عجب مانده بود و مرتّب شهید را مورد عنایت و تشویق خود قرار می داد و با حوصله به تمام جوابها گوش جان می سپرد
تا جایی که شیخ جعفر تاب نیاورد
🌿 از جا برخاست و صلواتی برای شهید فرستاد و فرمود:👌احسنت بر شما
پسرم! نام شما چیست؟
شهید پاسخ داد: بنده محمّد برزگر هستم.
شیخ از منبر پایین آمد
و گفت: باید اعتراف کنم که این جوان باهوش روستایی مستحق پاداش است
🌷بعد هم یکصد سجّادۀ کوچک به همراه یکصد مهر و یکصد تسبیح به شهید برزگر هدیّه داد و ایشان را بسیار اکرام کرد .
ولی شهید سر به زیر از شیخ تشکّر میکرد و دانش خود را مدیون لطف الهی میدانست.
🌿آن روز محمّد همۀ ما را سرافراز کرد.
همه از داشتن چنین هم محلّی جوانی شادمان بودیم...
☀️
#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯