✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش ♻️برافروخته شدن شعله هاي جنگ توسط عراق 💥صداي بيسيم ها لحظه اي قطع نميشد. از طرفي يك لشكر كماندويي عراق در حال عبور از خط مقدم بود. بدون شك با آن نيروي كم و كمبود مهمات، نمي توانستيم زياد كنيم. از اتاق عمليات با قرارگاه لشكر تماس مي گرفتيم؛ ولي ارتباط قطع بود. در تماس با يگانهاي همجوار نيز همين مشكل را داشتيم؛ اگر چه وضع آنان از ما بهتر نبود. 🔹️هيچكس احساس گرسنگي و تشنگي نميكرد. فرماندهي تيپ يكم سردرگم بود و نميدانست چه تصميمي بگيرد؛ آيا دستور ادامة درگيري و نابود كردن نيروهاي متخاصم را بدهد، يا اينكه برابر دستورات صادره، از مقاومت دست بكشد تا عراقي ها هر چه بيشتر خاكمان را اشغال كنند. لحظات عجيبي بود.پس از تلاش بسيار، متخصصان مخابرات با دستگاههاي پيشرفته با قرارگاه عملياتي غرب تماس گرفتند و گفتند: ـ نيروهاي عراق از جاده هاي مختلف وارد خاك ايران شده اند. تعداد زيادي از واحدهاي خودي عقب نشيني كرده اند و يا در اثر مقاومت، از هم پاشيده شده اند، تكليف چيست؟ ـ هرچه خود ميدانيد انجام دهيد. ما بسيار متأسفيم كه نميتوانيم شما را همراهي كنيم؛ چون ما در حال از بين بردن اسناد و مدارك تأسيسات قرارگاه هستيم. موفق باشيد. 🔹️احساسي غم انگيز همه جا را فرا گرفت. از طرفي، فرماندهان بسيار ناراحت بودند و نمي توانستند ادامة وضع موجود را تحمل كنند. با اين اوصاف، همگي فرماندة تيپ را متقاعد كرديم كه ما رزمندگان هشت سال جنگ هستيم و بارها اين موارد را تجربه كرده ايم و چندين بار نيز دشمن را به عقب رانده ايم. ما با افرادي كه در اختيار داريم، نبرد را آغاز ميكنيم تا دشمن بيشتر از اين نتواند وارد خاك مان شود. 🔸️فرماندة تيپ در يك لحظه از جا برخاست و با چشماني اشك آلود، دست يك درجه دار دستة شناسايي را بوسيد و با سايرين نيز روبوسي كرد و گفت: «من توي اين مسئله مانده بودم. شماها قلبم رو روشن كردين. پس ما هم تا اطلاع ثانوي و برابر وظيفة ذاتي، نه برابر دستور، در دسته هاي كوچك چريكي با هر امكاناتي كه داريم، دشمن رو زمين گير مي كنيم و به خاطر آشنا نبودن دشمن به منطقة خودمون، هرچي ميتونيم از اونا تلفات ميگيريم. عواقب اين كار رو هم هرچي باشه، مي پذيرم؛ 🔹️پس خيلي سريع با همكاري هم طرح ريزي كنين و به مواضع خودتون برگردين». در هر واحد نظامي ارتش، طرح هايي مانند ضدچريك، پدافند عامل و غيرعامل، پدافند ضدشيمايي، عمليات چريكي و... را حتي در زمان صلح پيش بيني ميكنند تا در هنگام نياز خيلي سريع عملياتي شوند. بر اين اساس، ما هم اين طرح ها را پيش از اين نوشته و سازماندهي كرده بوديم؛بنابراين، طرحها بر روي ماكت منطقه توجيه و مسئوليت و مواضع هر فرمانده مشخص شد. قرار شد گروهي در مواضع خود بمانند و گروهي نيز مواضع خود را ترك و به محل هاي جديد بروند. عده اي نيز عقب روي مي كردند تا دشمن را به كمين گاه بكشانند. ستون زرهي عراقي ها به زمين هاي باز رسيده بود و در اثر مقاومت هاي ضعيف، اقدام به آرايش باز كرده و مشغول پيشروي بودند. 🔸️به دليل كمبود مهمات، هر كس هرآنچه كه مي توانست، براي درگيري و دفاع از خود برداشت. صداي گلوله ها و تركش خمپاره ها لحظه اي خاموش نمي شد و تانكهاي عراقي پي درپي اقدام به شليك ميكردند. جاده هاي نظامي ما بسيار ناامن شده بود و هيچ خودرويي در آنها حركت نمي كرد. هر چند دقيقه نيز جنگنده هاي عراق اقدام به حملة هوايي ميكردند. يگانهاي تكور ما توانستند در اولين ساعت نبرد، دشمن را زمين گير كرده، تعداد بسياري از زره پوشها و تانكهاي عراقي را شكار كنند... 💥دود از همه جا به هوا برمي خاست.به دليل نبود امكانات پزشكي و خودرويي، رزمندگان مجروح و شهيد در همانجا مي ماندند؛ چون عمليات چريكي بود و جابه جايي و تحرك، لازمة رزم بود.درگيري فقط در مقابل لشكر58 ذوالفقار ادامه داشت و ساير يگانهاي همجوار، يا در اثر فشار عراقي ها و يا براساس دستور، عقب نشيني مي كردند. 🔹️دشمن قصد داشت ما را دور بزند. بالگردهاي توپدار از ارتفاع بسيار بالا به سوي ما تيراندازي مي كردند و سعي داشتند به وسيلة بالگرد، نيروهايشان را در پشت نيروهاي ما پياده كنند؛ اما شليك بي امان پدافند هوايي، اجازة اين كار را به آنان نمي داد. جنگي خونين و باور نكردني كه تا آن روز در هيچ عملياتي نديده بوديم، ادامه داشت. جنگ تن به تن، سوراخ كردن شكم ها، بريدن گلوها و سرها، نشان از ارادة هر طرف براي برتري داشت... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯