بعد گفت که اومدم التماس به راننده ها کردم من پول ندارم سربازم منو ببرید بعد میدم بهتون ولی قبول نکردن میگفت که دلم میخواست زمین دهن باز کنه و من برم تو زمین حالم خیلی خراب بود گفت همینجور که حالم بد بود رو صندلی ترمینال دراز کشیدم و گوشیم خاموش بود گذاشتم تو پوتینم و خوابیدم ولی تا بلند شدم دیدم نیست پوتینم و گوشیم . گفت سرمو بالا کردم گفتم خدایا بازم شکرت مهم نیست من خودم اینهمه مشکل داشتم چرا دیگه این سرم اومد که پوتینم و گوشیم ببرن ..