آخرین بار که آمده بود، شب ساعت ۱۱ بود که قدم میزدیم.
یک مرد ناشناسی بود که نه من او را میشناختم و نه مصطفی...
یک دفعه سلام کرد؛ یارو یک دفعه جا خورد گفت: علیکم السلام، سریع جواب سلام داد و رفت..
بعد گفتم مصطفی چرا سلام کردی؟
برگشت گفت: حدیث داریم در آخرالزمان مردمی که همدیگر را نمیشناسند به هم سلام نمیکنند.
گفتم بگذار سلام کنم تا جزو این مردم نباشم. 🌱💚
#شهیدمصطفیصدرزاده
#شهیدانه
#برادرشهیدم
@shahidanbabak_mostafa🕊