هروقت‌حاجے‌ازمنطقہ بہ‌منزل‌مے‌آمدبعدازاینڪہ با‌من‌احوال‌پرسےمے‌کرد باهمان‌لباس‌خاکےبسیجی بہ‌نمازمے‌‌ایستاد.. یڪ‌روزبہ‌قصدشوخےگفتم: تومگرچقدرپیش‌ماهستے کہ‌بہ‌محض‌آمدن،نمازمےخوانی؟! نگاهےکردوگفت: هروقت‌تورامےبینم احساس‌مے‌کنم‌بایددورڪعت نمازشُکربخوانم.. 🪴