🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ✍ خاطره ای از زبان همرزم شهید معرفت اله بیگدلی 19دی سال1365در عملیات والفجر8 در منطقه فاو منطقه ای که کارخانه نمک بود وآخرین مرحله عملیات والفجر در آن انجام و بعد متوقف شد ، وقتی گردان به این محل میرسد منطقه خیلی سوت وکور بود ، شهید معرفت اله بیگدلی داوطلبانه جلو می رود تاوضعیت را شناسایی کند که عراقیها اورا با گلوله می زنند تیر به کتف او میخورد که ازشدت جراحت به زمین می افتد،گردان هم به خیال اینکه وی شهید و شناسایی لو رفته به عقب برمی گردد . عراقی که متوجه مجروحیت معرفت اله میشه به سوی او تیرخلاصی میزند که تیر به فک او اصابت می کند و او بیهوش بر زمین میماند ، فردا که بهوش میآید با تن مجروح وبه سختی خودرابه عقب کشیده وبه گردان ملحق میشود، جهت مداوا او را به بیمارستان تهران میبرند .ازقضا یک بیمار دیگر هم جهت عمل آنجا بود بخاطر وخامت حال معرفت اله از بیمار میخواهند نوبت خود را به او بدهد که معرفت اله قبول نمی کند و میخواهد طبق نوبت عملش صورت گیرد . که بخاطر طولانی شدن زمان عمل و مجروحیت شدید از ناحیه فک پدرش وی را به مشهد میبرد وشفا او را از امام هشتم امام علی ابن موسی الرضا "علیه السلام" میگیرد ، وقتی از مشهد برمی گردد و دکتر او را معاینه میکند می گوید اصلا نیاز به عمل ندارد . پیکر این شهید عزیز درگردان کوثر درعملیات کربلای4 در حالی که صورت اوکاملا ازبین رفته بود تنها از طریق گودی فک که در عملیات قبل زخمی شده بود شناسایی می شود . ⚘نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات ⚘ 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 امام زادگان عشق . محله زینبیه مسجد حضرت زینب علیها السلام 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷