🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷 💠 خدایا مرا پاکیزه بپذیر سردار عزیز ، قبل از شهادت شان گفتند : (شاید سه ساعتی قبل از اینکه شهید شوند) دستنوشته ی کوچکـی نوشته اند و همراه تسبیح و انگشتری به دختر محترمشان تقدیـم کرده اند . در آن دستنوشته یکبار نوشته اند : خدایا مرا بپذیر ، قبولم کن. دو بار نوشته اند : خدایا مرا پاکیزه بپذیر. پاکیزه بودن مراتب دارد. این طهارتی که می خواهد به وجود بیاید، مراتب مختلف دارد. یکی این است که بر سر زبانهای ماست که خدایا گناهان ما را ببخش و یک مرتبه اش این است که خدایا مرا خالص کن ، یعنی از خودبینی، من را بیرون بیاور. یک قسمت ایشان این جمله را نوشته اند که از آن دیدارهایی که به موسی (ع) نشان دادید که طاقت نیاورد و در مقابل تو نایستاد و طاقت نفس کشیدنش نماند، از آن دیدار روزی من کن و می خواهم تو را اینطور ببینم. دیدار حضرت موسی (ع) از همین دیدارها بود. حضرت موسی (ع) تقاضا داشتند که خدایا من تو را طوری ببینم و عظمت تو را در افقی ادراک کنم که اصلا خودیت من از میان برداشته شود و دیگر برای من خودیت باقی نماند ، چون بالاخره همه با مردن به لقاءالله می رسند ، آن مراتب لقاءالله است که فرق می کند . یک طوری انسان به لقاءالله برسد که در موقع رسیدن به لقاءالله دیگر خودیتی در کار نباشد. دیگر من اصلا بر سر پا نایستم و من اصلا نمانم. در مقابل عظمت تو مدهوش شـوم و برای خودم دیگر هیچ نداشته باشم. از این دیدارها روزی من کن. این یک معرفت خیلی عالی است. من اطلاعات دقیقی ندارم ، ولی ازدوستان شنیده ام که شهید سردار سلیمانی در زمان حیاتشان هم خود با برخی شاگردان مرحوم آیت الله انصاری همدانی، (رضوان الله علیه) در ارتباط بودند و از ایشان در مسائل معنوی استفاده می کردند. این حرفها برای همان افق مسائل معرفتی است که آدم از خدا، رفتن و شهادت را تقاضا می کند، شهادتی تقاضا کند که شهادت با پاکیزگی است. فقط نگوید خدایا من را شهید کن. شهدای راه خدا هم مراتبی دارند. خدا من را بپذیر و پاکیزه بپذیر. 📚من هستم ... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷